کتابچه ای باعنوان "برگی از بیداری حسینی" شامل فتاوای مراجع عظام
تقلید و علمای بزرگ حوزه علمیه قم در رد قمه زنی منتشر شد به گزارش شبکه خبر، این کتابچه ای 12 برگی را دفتر فرهنگی فخرالائمه در قم و در تیراژ پنج هزار نسخه منتشر کرده است . در این کتابچه فتاوای آیات و مراجع عظام تقلید مخالف وجاهت دینی و شرعی قمه زنی در مراسم عزاداری و سوگواری امام حسین (ع ) جمع آوری شده است.http://www.irinn.ir/Default.aspx?TabId=55&nid=22046 8 بهمن 1385
و به گزارش ایرنا کتابچه فتاوای آیات ومراجع عظام تقلید در رد قمهزنی منتشر شد
کتابچهای با عنوان "برگی از بیداری حسینی" شامل فتاوای مراجع عظام تقلید و علمای بزرگ حوزه علمیه قم در رد قمهزنی منتشر شد. این کتابچهای ۱۲برگی امروز یکشنبه از سوی "دفتر فرهنگی فخرالائمه(ع)" در قم ودر تیراژ پنج هزار نسخه منتشر شد. در این کتابچه فتاوای آیات ومراجع عظام تقلید مخالف وجاهت دینی وشرعی قمهزنی در مراسمهای عزاداری وسوگواری امام حسین(ع) جمع آورده شده است.
فتوای مراجع عظام از جمله حضرت آیت الله امام خمینی(ره)، حضرت آیتالله سید علی خامنهای، حضرت آیتالله فاضل لنکرانی، حضرت آیتالله ناصر مکارم شیرازی، حضرت آیتالله حسین نوری همدانی، آیتاللهالعظمی اراکی، آیتالله میرزا جواد آقا تبریزی در رد قمه زنی در این کتابچه آورده شده است.
همچنین نظرات آیتالله مشکینی، آیتالله اردبیلی، آیتالله جوادیآملی، آیتالله رضا استادی، آیتالله امینی، آیتالله محمد یزدی ،آیتالله حسین مظاهری، آیتالله عباس محفوظی وآیتالله احمدی میانجی که با قمهزنی در مراسمهای سوگواری ایام تاسوعا وعاشورا مخالفت کردهاند در این کتابچه آمده است .
درمقدمه این کتابچه آمده است : ویژگیهای علویون حسینی آن است که گوش به فرمان ولی حکومتاند ودر غیاب ولیعصر (عج) تابع نائب خاص آن حضرت، ولی فقیه میباشند. در ادامه مقدمه آمده است : علویون در هر شرایطی به دنبال رضای خدای خویش هستند و از اقتضائات اجتماعی و خوشامد دیگران پیروی نمیکنند و با تامل در طریق ودشمن شناسی، مراقب اعمال ورفتار خود هستند. در ادامه آمده است: علویون حسینی از ظالم نمیهراسند ومحافظهکار، سازش کار، فرصت طلب، فریبکار، اهل گناه وغرور، خودنمایی، شهوت، شهرت و قدرت نیستند. نویسنده یا نویسندگان مقدمه عزاداری مومنان راستین را دور از اعمال جاهلانه وخرافی دانسته وآمده است : اسلام آمریکایی واموی که ممزوج با خرافات، جهل، فریبکاری است آنان را که در مسیر ولایت الهی، مراجع دین و شریعت نیستند، استحمار کرده ودر عزاداری آنان سنن جعلی و مرضی دشمنان اسلام وارد شده است . نویسنده این کتابچه، قمهزنی را بدعتی ساختگی ذکر کرده و افزوده است : این امر باعث شده که دشمن در رسانهها وسایتهای خبری خود، حیوانات وحشی را بهتر ازمادران شیعی جلوه دهند که بر سر بچههای خود قمه وتیغ میکشند. نویسنده خاطر نشان کرده است : دشمنان اسلام با تهیه عکس از جاهلان قمهزن وتیغ زنان نادان ، کل شیعیان را تشنه خون دانسته و ما را بیتمدن، وحشی، خشن، عقبافتاده، بیمنطق ومردهپرست معرفی میکنند. نویسنده حدیثی به نقل از امام حسین (ع) آورده است که امام گفته است : "ای شیعیان برای ما زینت ومایه سرافرازی باشید نه مایه ننگ ". نویسنده مطلب با اشاره به فتوای امام خمینی (ره) در نهی قمه زنی در ادامه آورده است: مقام معظم رهبری نیز با فتوای قاطعانه خود، راه سوء استفاده را بر دشمنان اسلام بستهاست ومراجع عظام تقلید نیز با فتاوای حکیمانه خود با مبارزه با این خرافه استعماری پرداختهاند.
قرار است این کتابچه در سطح کشور بویژه دراستانهای قم، تهران، اصفهان، اراک، تبریز و سمنان توزیع شود. این موسسه فرهنگی فعالیت خود را از سال ۸۰در عرصههای فرهنگی، علمی، پژوهشی و فقهی با مدیریت حجتالاسلام "احمد پناهیان" آغاز کرده است. /(خبرگزاری جمهوری اسلامی قم ، ایرنا ۸۵/۱۱/۰۸ داخلی. فرهنگی. فتوا. قمهزنی)
احکام عزاداری
س : در حسینیهها و مساجد بیشتر مناطق بخصوص روستاها مراسم شبیهخوانى به{. P شبیه خوانى: نمایش وقایع حادثه کربلا است که بصورت سنتى در یک مکان ثابت و یا در حال حرکت در مسیرهاى عزادارى حسینى انجام مى شود. P} اعتبار اینکه از سنتهاى قدیمى است برگزار مىشود که گاهى اثر مثبتى در نفوس مردم دارد، این مراسم چه حکمى دارند؟
-اگر مراسم شبیهخوانى مشتمل بر امور دروغ و باطل نباشند و مستلزم مفسده هم نباشند و با توجه به مقتضیات زمان باعث وهن مذهب حق هم نشوند، اشکال ندارند، ولى در عین حال بهتر است که به جاى آنها، مجالس وعظ و ارشاد و ذکر مصائب حسینى و مرثیه خوانى بر پا شود.
س : استفاده از طبل و سنج و شیپور و همچنین زنجیرهایى که داراى تیغ هستند در مجالس و دستههاى عزادارى چه حکمى دارد؟
-اگر استفاده از زنجیرهاى مزبور موجب وهن مذهب در برابر مردم شود و یا باعث ضرر بدنى قابل توجهى گردد، جایز نیست ولى استفاده از شیپور و طبل و سنج به نحو متعارف اشکال ندارد.
س : در بعضى از مساجد در ایام عزادارى از عَلَمهاى متعددى استفاده مىشود که{. P چوب یا آهن بزرگى است که به صورت افقى بر روى کتف انسان در جلوى هیئتها و دستههاى عزادارى حسینى به عنوان نوعى شعار حمل مىشود و بالاى آن صفحههاى فنرى قابل انعطافى وجود دارد که مزیّن به پَر و جواهرات و مجسمه و غیرآنهاست. P} داراى تزئینات زیاد و گرانبهایى است و گاهى موجب سؤال متدینین از اصل فلسفه آنها مىگردد و در برنامههاى تبلیغى خلل ایجاد مىکند و حتّى با اهداف مقدس مسجد تعارض دارد، حکم شرعى در این رابطه چیست؟
-اگر قرار دادن آنها در مسجد با شئونات عرفى مسجد منافات داشته باشد و یا براى نمازگزاران مزاحمت ایجاد کند، اشکال دارد.
س : اگر شخصى عَلَمى را براى عزادارى سیدالشهدا «علیهالسلام» نذر کردهباشد، آیا جایز است مسئولین حسینیه از قبول آن خوددارى کنند؟
-این نذر، متولّى حسینیه و هیئت امناء آن را ملزم به قبول عَلَم نمىکند.
س : استفاده از عَلَم در مراسم عزادارى سیدالشهدا «علیهالسلام» با قرار دادن آن در مجلس عزا یا حمل آن در دسته عزادارى چه حکمى دارد؟
-فى نفسه اشکال ندارد ولى نباید این امور جزء دین شمرده شوند.
س : اگر بعضى از واجبات از مکلّف به سبب شرکت در مجالس عزادارى فوت شود مثلا نماز صبح قضا شود، آیا بهتر است بعد از این در این مجالس شرکت نکند یا اینکه عدم شرکت او باعث دورى از اهل بیت «علیه السلام » مىشود؟
-بدیهى است که نمازِ واجب، مقدم بر فضیلت شرکت در مجالس عزادارى اهلبیت «علیهم السلام » است و ترک نماز و فوت شدن آن به بهانه شرکت در عزادارى امام حسین «علیه السلام» جایز نیست، ولى شرکت در عزادارى بگونهاى که مزاحم نماز نباشد ممکن و از مستحبات مؤکّد است.
س : در بعضى از هیئتهاى مذهبى مصیبتهایى خوانده مىشود که مستند به مقتل معتبرى نیست و از هیچ عالم یا مرجعى هم شنیده نشده است و هنگامى که از خواننده مصیبت از منبع آن سؤال مىشود، پاسخ مىدهند که اهل بیت(ع) اینگونه به ما فهماندهاند و یا ما را راهنمایى کردهاند و واقعه کربلا فقط در مقاتل نیست و منبع آن هم فقط گفتههاى علما نمىباشد بلکه گاهى بعضى از امور براى مدّاح یا خطیب حسینى از راه الهام و مکاشفه مکشوف مىشود، سؤال من این است که آیا نقل وقایع از این طریق صحیح است یا خیر؟ و در صورتى که صحیح نباشد، تکلیف شنوندگان چیست؟
-نقل مطالب به صورت مزبور بدون اینکه مستند به روایتى باشد و یا در تاریخ ثابت شده باشد، وجه شرعى ندارد مگر آنکه نقل آن به عنوان بیان حال به حسب برداشت متکلّم بوده و علم به خلاف بودن آن، نداشته باشد و تکلیف شنوندگان نهى از منکر است بشرطى که موضوع و شرایط آن نزد آنان ثابت شده باشد.
س : از ساختمان حسینیه صداى قرائت قرآن و مجالس حسینى بسیار بلند پخش مىشود بطورى که صداى آن از بیرون شهر هم شنیده مىشود واین امر منجر به سلب آسایش همسایگان شده است و مسئولین و سخنرانان حسینیه اصرار به ادامه آن دارند، این عمل چه حکمى دارد؟
-اگر چه اقامه مراسم و شعائر دینى در زمانهاى مناسب در حسینیه از بهترین کارها و جزو مستحبات مؤکّد مىباشد، ولى واجب است برگزارکنندگان مراسم و عزاداران تا حد امکان از اذیّت و ایجاد مزاحمت براى همسایگان بپرهیزند هر چند با کمکردن صداى بلندگو و تغییر جهت آن به طرف داخل حسینیه باشد.
س : نظر شریف حضرتعالى نسبت به ادامه حرکت دستههاى عزادارى در شبهاى محرم تا نصف شب همراه با استفاده از طبل و نى چیست؟
-به راه انداختن دستههاى عزادارى براى سیدالشهدا و اصحاب او «علیهم السلام» و شرکت در امثال این مراسم امر بسیار پسندیده ومطلوبى است و از بزرگترین اعمالى است که انسان را به خداوند نزدیک مىکند، ولى باید از هر عملى که باعث اذیّت دیگران مىشود و یا فىنفسه از نظر شرعى حرام است، پرهیز کرد.
س : استفاده از آلات موسیقى مانند اُرگ (از آلات موسیقى و شبیه پیانو است) و سنج و غیر آنها در مراسم عزادارى چه حکمى دارد؟
-استفاده از آلات موسیقى، مناسب با عزادارى سالار شهیدان نیست و شایسته است مراسم عزادارى به همان صورت متعارفى که از قدیم متداول بوده برگزار شود.
س : آیا آنچه متداول شده که به عنوان عزادارى براى امام حسین «علیه السلام» گوشت بدن را سوراخ کرده و قفل و سنگ کیلو به آن آویزان مىکنند، جایز است؟
-این گونه اعمال که موجب وهن مذهب مىشوند جایز نیست.
س : اگر انسان در زیارتگاههاى ائمه «علیهمالسلام» خود را به زمین بیندازد و همانند بعضى از مردم که صورت و سینه خود را برزمین مىمالند تا از آن خون جارى شود و به همان حالت وارد حرم مىشوند، عمل کند چه حکمى دارد؟
-این اعمال که به عنوان اظهار حزن و عزادارى سنّتى و محبت ائمه «علیهمالسلام» محسوب نمىشوند از نظر شرعى اعتبارى ندارند، بلکه اگرمنجر به ضرر بدنى قابل توجه و یا وهن مذهب شوند، جایز نیست.
س : در بعضى از مناطق زنان مراسمى را به اسم سفره حضرت ابوالفضل «علیهالسلام»براى اجراى برنامههایى به عنوان جشن عروسى حضرت فاطمه «علیهاالسلام» برگزار مىکنند و در آن شعرهاى عروسى خوانده و کف مىزنند و سپس شروع به رقص مىکنند، انجام این امور چه حکمى دارد؟
-برگزارى این جشنها و مراسم اگر همراه با ذکر اکاذیب و مطالب باطل نبوده و موجب وهن مذهب نشود، فىنفسه اشکال ندارد و امّا رقص، اگر به گونهاى شهوت برانگیز یا مستلزم فعل حرام باشد، جایز نیست.
س : باقیمانده اموالى که به عنوان هزینههاى مراسم عاشوراى امام حسین «علیهالسلام» جمعآورى مىشود، در چه موردى باید خرج شود؟
-مىتوان اموال باقیمانده را با کسب اجازه اهداء کنندگان آنها در امور خیریه مصرف کرد و یا آنها را براى مصرف در مجالس عزادارى آینده نگه داشت.
س : آیا جایز است در ایام محرم از افراد خیّر اموالى را جمع آورى کرد و با تقسیم آنها به سهمهاى مختلف، قسمتى را به قارى قرآن و مرثیه خوان و سخنران داد و باقیمانده را براى برگزارى مجالس مصرف کرد؟
-اگر با رضایت و موافقت صاحبان اموال باشد، اشکال ندارد.
س : آیا جایز است زنان با حفظ حجاب و پوشیدن لباس خاصى که بدن آنان را بپوشاند، در دستههاى سینه زنى و زنجیر زنى شرکت کنند؟
-شرکت زنان در دستههاى سینه زنى و زنجیر زنى شایسته نیست.
س : اگر قمه زدن در عزادارى ائمه «علیهم السلام» موجب مرگ شخص شود، آیا این عمل خودکشى محسوب مىشود؟
-اگر این عمل عادتا منجر به فوت نمىشود حکم خودکشى را ندارد ولى اگر از همان ابتدا خوف خطر جانى براى او وجود داشته و در عین حال این کار را انجام داده و منجر به فوت وى شده است، حکم خود کشى را دارد.
س : آیا شرکت در مجالس فاتحهاى که براى مسلمانى که با خودکشى از دنیا رفته، برگزار مىشود جایز است؟ قرائت فاتحه براى آنان بر سر قبرشان چه حکمى دارد؟
-این کار فى نفسه اشکال ندارد.
س : خواندن مرثیه و مدیحههایى که شنوندگان را در جشنهاى تولد ائمه «علیهمالسلام» و عید مبعث به گریه بیندازد چه حکمى دارد؟ ریختن پول بر سر حاضرین چه حکمى دارد؟
-خواندن مرثیه و مدیحه در جشنهاى اعیاد دینى اشکال ندارد و پاشیدن پول بر سر حاضرین هم بدون اشکال است بلکه اگر به قصد اظهار شادى و سرور و شادکردن قلوب مؤمنین باشد، ثواب هم دارد.
س : آیا خواندن زن در مجالس عزادارى با علم او به اینکه مردان نامحرم صداى او را مىشوند جایز است؟
-اگر خوف مفسده باشد باید از آن اجتناب شود.
س : در روز عاشورا مراسمى مانند قمه زنى و پابرهنه وارد آتش و ذغال روشن شدن برگزار مىشود که علاوه بر اینکه باعث بدنام شدن مذهب شیعه اثنى عشرى در انظار علما و پیروان مذاهب اسلامى و مردم جهان مىشود، ضررهاى جسمى و روحى هم به این اشخاص وارد مىکند و همچنین موجب توهین به مذهب مىگردد، نظر شریف حضرتعالى در این باره چیست؟
-هر کارى که براى انسان ضرر داشته و یا باعث وهن دین و مذهب گردد حرام است و مؤمنین باید از آن اجتناب کنند و مخفى نیست که بیشتر این امور باعث بدنامى و وهن مذهب اهل بیت «علیهم السلام» مىشود و این از بزرگترین ضررها و خسارتهاست.
س : آیا قمه زدن بطور مخفى حلال است یا اینکه فتواى شریف حضرت عالى عمومیت دارد؟
-قمه زنى علاوه بر اینکه از نظر عرفى از مظاهر حزن و اندوه محسوب نمىشود و سابقهاى در عصر ائمه «علیهم السلام» و زمانهاى بعد از آن ندارد و تأییدى هم به شکل خاص یا عام از معصوم «علیه السلام» در مورد آن نرسیده است، در زمان حاضر موجب وهن و بدنام شدن مذهب مىشود بنابراین در هیچ حالتى جایز نیست.
س : معیار شرعى ضرر اعم از جسمى یا روحى چیست؟
-معیار، ضررى است که در نظر عرف، قابل توّجه و معتنابه باشد.
س : زنجیرزدنبهبدن همانگونه که بعضى از مسلمانان انجام مىدهند، چه حکمى دارد؟
-اگر به نحو متعارف و بگونهاى باشد که از نظر عرفى از مظاهر حزن و اندوه در عزادارى محسوب شود اشکال ندارد.
منبع: http://www.haram.ir/AhkamView.aspx
چکیده سخنان مقام معظم رهبری درجمع روحانیون کهکیلویه وبویراحمد درحرمت قمه زنی ومحکومیت خرافات درعزاداری حضرت سیدالشهداء علیه السلام
بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین . والصلاة والسلام علی سیدنا محمد وآله الطاهرین .
درباره مسائل مربوط به محرم دو نوع مطلب وجود دارد : یکی سخن درباره نهضت عاشوراست . اگر چه درباره فلسفه قیام امام حسین علیه السلام بسیار گفته اند و نوشته اند و حرفهای بسیار قیمی در این مقوله زده شده است ; اما حقیقتا یک عمر می شود سخن از این حقیقت درخشان گفت . هرچه درباره عاشورا و قیام امام حسین علیه السلام فکر کنیم متوجه می شویم که این قضیه از ابعاد مختلف دارای کشش و گنجایش اندیشیدن و بیان کردن است .
یک مقوله دیگر که به مناسبت محرم قابل بحث است و در این زمینه کمتر صحبت می شود مقوله عزاداری حسین بن علی علیه السلام و برکات احیای عاشوراست . تحقیقا یکی از مهمترین امتیازات جامعه شیعه بر دیگر جوامع مسلمان این است که جامعه شیعه برخوردار از خاطره عاشوراست . از همان روزی که موضوع ذکر مصیبت حسین بن علی علیه السلام مطرح شد چشمه جوشانی از فیض و معنویت در اذهان معتقدین و محبین اهل بیت علیهم السلام جاری گشت . این چشمه جوشان تا امروز همچنان ادامه و جریان داشته است ; بعد از این هم خواهد داشت و بهانه آن هم یادآوری خاطره عاشوراست .
بیان ماجرای عاشورا فقط بیان یک خاطره نیست . بلکه بیان حادثه ای است که ـ همان طور که در آغاز سخن عرض شد ـ دارای ابعاد بی شمار است . پس یادآوری این خاطره در حقیقت مقوله ای است که می تواند به برکات فراوان و بیشماری منتهی شود. لذا شما ملاحظه می کنید که در زمان ائمه علیهم السلام قضیه گریستن و گریاندن برای امام حسین علیه السلام برای خود جایی دارد. مبادا کسی خیال کند که در زمینه فکر و منطق و استدلال دیگر چه جایی برای گریه کردن و این بحثهای قدیمی است ! نه ! این خیال باطل است . عاطفه به جای خود و منطق و استدلال هم به جای خود هر یک سهمی در بنای شخصیت انسان دارد.
خیلی از مسائل است که باید آنها را با عاطفه و محبت حل کرد و در آنها جای منطق و استدلال نیست . شما اگر در نهضتهای انبیا ملاحظه کنید خواهید دید وقتی که پیغمبران مبعوث می شدند در وهله اول که عده ای دور آنها را می گرفتند عامل اصلی منطق و استدلال نبود.
در وهله اول حرکت حرکتی احساسی و عاطفی است . البته در خلال هر احساسی که صادق باشد یک برهان فلسفی وجود دارد. اما بحث سراین است که نبی وقتی می خواهد دعوت خود را شروع کند استدلال فلسفی مطرح نمی سازد; بلکه احساس و عاطفه صادق را مطرح می کند. اول توجه را به ظلمی که در جامعه جاری است ; اختلاف طبقاتی ای که وجود دارد و فشاری که « انداد الله » از جنس بشر و شیاطین انس بر مردم وارد می کنند معطوف می سازد. این همان عواطف و احساسات است . البته بعد که حرکت وارد جریان معقول و عادی خود شد نوبت استدلال منطقی هم می رسد.
حادثه عاشورا در ذات و طبیعت خود یک دریای خروشان عواطف صادق است . یک انسان والا، پاک، منور و بدون ذره ای شائبه تردید در شخصیت ملکوتی والای او، برای هدفی که همه منصفین عالم در صحت آن که مبتنی بر نجات جامعه از چنگ ظلم و جور و عدوان است متفقند حرکت شگرفش را آغاز می کند فلسفه حرکت خود را مقابله با جور قرار می دهد بحث بر سر مقدسترین هدفهاست که همه منصفین عالم آن را قبول دارند. چنان انسانی در راه چنین هدفی دشوارترین مبارزه را تحمل میکند.
دشوارترین مبارزه مبارزه غریبانه است . کشته شدن در میان هیاهو و هلهله دوستان و تحسین عامه مردم چندان دشوار نیست . چنان که در یکی از جنگهای صدر اسلام وقتی که دو لشکر حق و باطل در مقابل هم صف کشیدند و پیغمبر از سپاهیان خود پرسید : چه کسی حاضر است به میدان برود و فلان جنگجوی معروف سپاه دشمن را از پای درآورد جوانی از سپاهیان اسلام داوطلب شد. پیغمبر دستی بر سر او کشید و او را بدرقه کرد. مسلمانان هم برایش دعا کردند و او به میدان نبرد رفت جهاد کرد و کشته شد. این یک نوع کشته شدن و جهاد کردن است . نوع دیگر جهاد کردن جهادی است که وقتی انسان به سمت میدان نبرد می رود آحاد جامعه نسبت به او یا منکرند یا غافلند یا کناره می جویند و یا در مقابلش می ایستند. کسانی هم که قلبا وی را تحسین می کنند ـ و تعدادشان کم است ـ جرات ندارند زبانی به تحسینش بپردازند. حتی کسانی مانند « عبدالله بن عباس » و « عبدالله بن جعفر » که خودشان جزو خاندان بنی هاشم و از همین شجره طیبه اند جرات نمی کنند در مکه یا مدینه بایستند فریاد بزنند و به نام امام حسین علیه السلام شعار بدهند. چنین مبارزه ای غریبانه است و مبارزه غریبانه سخت ترین مبارزه هاست . همه با انسان دشمن . همه از انسان رویگردان . در مبارزه امام حسین علیه السلام حتی برخی از دوستان هم معترض اند. چنان که به یکی از آنها فرمود : « بیا به من کمک کن . » و او به جای کمک اسبش را برای حضرت فرستاد و گفت : « از اسب من استفاده کن!»
غربت از این بالاتر و مبارزه از این غریبانه تر ! آن وقت در این مبارزه غریبانه عزیزترین عزیزانش در مقابل چشمش قربانی شوند. پسرانش، برادرزاده هایش، برادرانش و پسرعموهایش ; این گلهای بنی هاشم پرپر شوند و در مقابلش روی زمین بریزند و حتی کودک شش ماهه اش هم کشته شود!
علاوه بر همه این مصیبتها می داند به مجرد این که جان از جسم مطهرش خارج شود عیالات بی پناه و بی دفاعش مورد تهاجم قرار خواهند گرفت . می داند که گرگهای گرسنه به دختران خردسال و جوانش حمله ور می شوند دلهای آنها را می ترسانند; اموال آنها را غارت می کنند; آنها را به اسارت می گیرند و مورد اهانت قرار می دهند. می داند که به دختر والای امیرالمومنین علیه السلام زینب کبری سلام الله علیها که جزو شخصیتهای بارز دنیای اسلام است جسارت می کنند. اینها را هم می داند.
بر همه اینها تشنگی خود و اهل و عیالش را اضافه کنید : کودکان خردسال تشنه . دختر بچه ها تشنه . پیرها تشنه . حتی کودک شیرخواره تشنه . می توانید تصور کنید که این مبارزه چقدر سخت است انسانی چنان والا پاک مطهر و منور که ملائکه آسمان برای تماشای جلوه او بر یکدیگر سبقت می گیرند و آرزومند تماشای حسین بن علی علیه السلام هستند تا به او متبرک شوند; انسانی که انبیا و اولیا آرزوی مقام او را می کنند در چنان مبارزه ای و با چنان شدت و محنتی به شهادت می رسد. شهادت چنین شخصیتی حادثه ای شگرف است . کدام انسانی است که عاطفه اش از این حادثه جریحه دار نشود ! کدام انسانی است که این حادثه را بشناسد و بفهمد و نسبت به آن دلبسته نشود؟
یک وقت است که کسی از داشتن نعمتی بی بهره است و در مقابل نعمت نداشته از او سوالی هم نمی شود. اما یک وقت کسی از نعمتی بهره مند است و از آن نعمتی که دارد از وی سوال می شود. یکی از بزرگترین نعمتها نعمت خاطره و یاد حسین بن علی علیه السلام ،یعنی نعمت مجالس عزا ،نعمت محرم و نعمت عاشورا برای جامعه شیعی ماست . متاسفانه برادران غیر شیعی ما از مسلمین خود را از این نعمت برخوردار نکردند. اما می توانند از این نعمت بهره مند شوند و امکانش هم وجود دارد.
اکنون که ذکر محرم و عاشورا و یاد و خاطره امام حسین علیه السلام در بین ما رایج است از این ذکر و خاطره و جلسات بزرگداشت چه استفاده ای باید کرد و شکر این نعمت چیست؟ این همان مطلبی است که می خواهم مطرح کنم .
این نعمت عظیم دلها رابه منبع جوشش ایمان اسلامی متصل می کند. کاری می کند که در طول تاریخ کرد و ستمگران حاکم از عاشورا ترسیدند و از وجود قبر نورانی امام حسین علیه السلام واهمه داشتند. ترس از حادثه عاشورا و شهدای آن از زمان خلفای بنی امیه شروع شده و تا زمان ما ادامه یافته است و شما یک نمونه اش را در دوران انقلاب خودمان دیدید. در گزارشهای برجا مانده از آن رژیم منحوس اشارتها بلکه صراحتهایی وجود دارد که نشان می دهد آنها با فرارسیدن محرم دست و پایشان را حسابی گم می کردند. این یک نمونه از جلوه های نعمت ماه محرم و مجالس ذکر و یاد امام حسین علیه السلام است که شما دیدید. لذا هم مردم و هم روحانیون باید از این نعمت استفاده کنند. استفاده مردم این است که به مجالس عزاداری سیدالشهدا علیه السلام دل ببندند و این مجالس را ـ در سطوح مختلف ـ هرچه می توانند بیشتر اقامه کنند. مردم باید مخلصانه و برای استفاده در مجالس عزاداری حسینی شرکت کنند; نه برای وقت گذراندن یا به صورت عامیانه ای فقط به عنوان ثواب اخروی مسلما شرکت در مجالس مذکور ثواب اخروی دارد; اما ثواب اخروی مجالس عزا از چه ناحیه و به چه جهت است ؟ مسلما مربوط به جهتی است که اگر آن جهت نباشد ثواب هم نیست . بعضی از مردم متوجه این نکته نیستند.
همه باید در این مجالس شرکت کنند قدر مجالس عزاداری را بدانند از این مجالس استفاده کنند و روحا و قلبا این مجالس را وسیله ای برای ایجاد ارتباط و اتصال هرچه محکم تر میان خودشان و حسین بن علی علیه السلام خاندان پیغمبر و روح اسلام و قرآن قرار دهند. این از وظایفی که در این خصوص مربوط به مردم است .
و اما در ارتباط با وظایف ،روحانیون مساله دشوارتر است . چون قوام مجالس عزا به این است که عده ای دور هم جمع شوند و یک فرد روحانی با حضور یافتن در میان آنها اقامه عزا کند تا دیگران از اقامه عزای او مستفید شوند. یک روحانی چگونه اقامه عزا خواهد کرد؟ این سوال من از همه کسانی است که نسبت به چنین قضیه ای احساس مسوولیت می کنند. به اعتقاد بنده مجالس عزاداری حسینی باید از سه ویژگی برخوردار باشد :
1. چنین مجالسی باید محبت به اهل بیت علیهم السلام را زیاد کند. چون رابطه عاطفی یک رابطه بسیار ذی قیمت است . شما روحانیون باید کاری کنید که محبت شرکت کنندگان در مجالس مذکور روزبه روز نسبت به حسین بن علی علیه السلام خاندان پیغمبر و مناشی معرفت الهی بیشتر شود. اگر شما خدای ناکرده در مجالس مذکور وضعی را به وجود آورید که مستمع یا فرد بیرون از آن فضا از لحاظ عاطفی به اهل بیت علیهم السلام نزدیک نشد بلکه احساس دوری و بیزاری کرد نه فقط چنین مجالسی فاقد یکی از بزرگترین فواید خود شده بلکه به یک معنا مضر هم بوده است . حال شما که موسس یا گوینده چنین مجالسی هستید ببینید چه کاری می توانید بکنید که عواطف مردم براثر حضور در این مجالس نسبت به حسین بن علی علیه السلام و اهل بیت پیغمبر علیهم افضل صلواه الله روزبه روز بیشتر شود.
2.باید در این مجالس، معرفت مردم نسبت به اصل حادثه عاشورا روشنتر و واضحتر گردد. این طور نباشد که ما در مجلس حسین بن علی علیه السلام به منبر برویم یا سخنرانی کنیم اما حضار آن مجلس ـ به این فکر فرو بروند که « ما به این مجلس آمدیم و گریه ای هم کردیم ; اما برای چه؟ قضیه چه بود؟ چرا باید برای امام حسین علیه السلام گریه کرد اصلا چرا امام حسین علیه السلام به کربلا آمد و عاشورا را به وجود آورد؟ » بنابراین به عنوان منبری یا سخنران باید به موضوعاتی بپردازید که جوابگوی چنین سوالاتی باشد. باید نسبت به اصل حادثه عاشورا معرفتی در افراد به وجود آید.
3.سومین ویژگی لازم در این مجالس، افزایش ایمان و معرفت دینی در مردم است . در چنین مجالسی باید از دین نکاتی عنوان شود که موجب ایمان و معرفت بیشتر در مستمع ومخاطب گردد. یعنی سخنرانان و منبریها یک موعظه درست یک حدیث صحیح بخشی از تاریخ آموزنده درست تفسیر آیه ای از قرآن یا مطلبی از یک عالم و دانشمندبزرگ اسلامی را در بیانات خود بگنجانند و به سمع شرکت کنندگان در این مجالس برسانند. این طور نباشد که وقتی بالای منبر می رویم یک مقدار لفاظی کنیم و حرف بزنیم و اگر احیانا مطلبی هم ذکر می کنیم مطلب سستی باشد که نه فقط ایمانها را زیاد نمی کند بلکه به تضعیف ایمان مستمعین می پردازد. اگر این طور هم شد ما از جلسات مذکور به فواید و مقاصد مورد نظر نرسیده ایم .
متاسفانه باید عرض کنم که گاهی چنین مواردی دیده می شود. یعنی بعضا گوینده ای در یک مجلس به نقل مطلبی می پردازد که هم از لحاظ استدلال و پایه مدرک عقلی یا نقلی سست است و هم از لحاظ تاثیر در ذهن یک مستمع مستبصر و اهل منطق و استدلال ویرانگر است . مثلا در یک کتاب بعضی مطالب نوشته شده است که دلیلی بر کذب و دروغ بودن آنها نداریم . ممکن است راست باشد، ممکن است دروغ باشد. اگر شما آن مطالب را بیان کنید ـ ولو مسلم نیست که خلاف واقع باشد ـ و با شنیدن آنها برای مستمعتان که جوان دانشجو یا محصل یا رزمنده و یا انقلابی است ـ نسبت به دین سوال و مساله ایجاد می شود و اشکال و عقده به وجود می آید نباید آن مطالب را بگویید. حتی اگر سند درست هم داشت ; چون موجب گمراهی و انحراف است نباید نقل کنید; چه رسد به این که اغلب این مطالب مندرج در بعضی کتابها سند درستی هم ندارد. یک نفر از زبان دیگری مطلبی را مبنی براین می شنود که من در فلان سفر فلان جا بودم که فلان اتفاق افتاد. گوینده از روی مدرک یا بدون مدرک چنان مطلبی را می گوید. شنونده هم آن را باور می کند و در کتابی می نویسد و این کتاب به دست من و شما می رسد. من و شما چرا باید آن مطلب را که نمی تواند در یک مجمع بزرگ برای ذهنهای مستبصر و هوشیار و آگاه توجیه شود بازگو کنیم ! مگر هر مطلبی را هرجا نوشتند انسان باید بخواند و بازگو کند !
امروز عموم جوانان کشور ـ از دختر و پسر گرفته تا زن و مرد و حتی غیرجوانان ـ ذهنشان باز است . اگر دیروز ـ قبل از انقلاب ـ جوانان دانشجو از این ویژگی برخوردار بودند امروز مخصوص آنها نیست و همه مسائل را با چشم بصیرت و با استبصار نگاه می کنند و می خواهند بفهمند. یک بخش مهم از حادثه فرهنگی در جامعه امروز ما این است که اینها در معرض شبهات قرار می گیرند. یعنی دشمنان شبهه القا می کنند. دشمنان هم نه ; منکرین فکر من و شما به القای شبهه می پردازند. مهم این است که مطلبی که شما می گویید برطرف کننده شبهه باشد و آن را زیاد نکند.
بعضی از افراد بدون توجه به این مسوولیت مهم به بالای منبر می روند و حرفی می زنند که نه فقط گره ای از ذهن مستمع باز نمی کند که گره هایی هم به ذهن او می افزاید. اگر چنین اتفاقی افتاد و ما در بالای منبر حرفی زدیم که ده نفر جوان یا حتی یک نفر جوان در امر دین دچار تردید شد و بعد از پای سخنرانی ما برخاست و رفت و ما هم او را نشناختیم بعدا چگونه می شود جبران کرد؟ آیا اصلا قابل جبران است؟ آیا خدا از ما خواهد گذشت؟ قضیه مشکل است .
نمی گوییم همه منبرها باید برخوردار از همه این خصوصیات باشند و به همه موضوعات بپردازند; نه . شما اگر یک حدیث صحیح از کتابی معتبر را نقل و همان را معنا کنید کفایت می کند. برخی منبریها بعضی اوقات یک حدیث را آن قدر شاخ و برگ می دهند که معنای اصلی اش از بین می رود. اگر شما یک حدیث صحیح را برای مستمع خود درست معنا کنید ممکن است بخش مهمی از آنچه را که ما می خواهیم داشته باشد. . اگر برای ذکر مصیبت کتاب « نفس المهموم » مرحوم « محدث قمی » را باز کنید و از رو بخوانید برای مستمع گریه آور است و همان عواطف جوشان را به وجود می آورد. چه لزومی دارد که ما به خیال خودمان برای مجلس آرایی کاری کنیم که اصل مجلس عزا از فلسفه واقعی اش دور بماند !
من واقعا می ترسم از این که خدای ناکرده در این دوران که دوران ظهور اسلام بروز اسلام تجلی اسلام و تجلی فکر اهل بیت علیهم الصلاه والسلام است نتوانیم وظیفه مان را انجام دهیم . برخی کارهاست که پرداختن به آنها مردم را به خدا و دین نزدیک می کند. یکی از آن کارها همین عزاداریهای سنتی است که باعث تقرب بیشتر مردم به دین می شود. این که امام فرمودند « عزاداری سنتی بکنید » به خاطر همین تقریب است . در مجالس عزاداری نشستن روضه خواندن گریه کردن به سروسینه زدن و مواکب عزا و دسته های عزاداری به راه انداختن از اموری است که عواطف عمومی را نسبت به خاندان پیغمبر پرجوش می کند و بسیار خوب است . در مقابل برخی کارها هم هست که پرداختن به آنها کسانی را از دین برمی گرداند.
بنده خیلی متاسفم که بگویم در این سه چهار سال اخیر برخی کارها در ارتباط با مراسم عزاداری ماه محرم دیده شده است که دستهایی به غلط آن را در جامعه ما ترویج کرده اند. کارهایی را باب می کنند و رواج می دهند که هر کس ناظر آن باشد برایش سوال به وجود می آید.
به عنوال مثال در قدیم الایام بین طبقه عوام الناس معمول بود که در روزهای عزاداری به بدن خودشان قفل می زدند! البته پس از مدتی بزرگان و علما آن را منع کردند و این رسم غلط برافتاد. اما باز مجددا شروع به ترویج این رسم کرده اند و شنیدم که بعضی افراد در گوشه و کنار این کشور به بدن خودشان قفل می زنند! این چه کار غلطی است که بعضی افراد انجام می دهند!
قمه زدن نیز همین طور است . قمه زدن هم از کارهای خلاف است . می دانم عده ای خواهند گفت : « حق این بود که فلانی اسم قمه را نمی آورد. » خواهند گفت : « شما به قمه زدن چه کار داشتید عده ای می زنند; بگذارید بزنند! » نه ; نمی شود در مقابل این کار غلط سکوت کرد. اگر به گونه ای که طی چهار پنج سال اخیر قمه زدن را ترویج کردند و هنوز هم می کنند در زمان حیات مبارک امام رضوان الله علیه ترویج می کردند قطعا ایشان در مقابل این قضیه می ایستادند.
کار غلطی است که عده ای قمه به دست بگیرند و به سر خودشان بزنند و خون بریزند. این کار را می کنند که چه بشود ! کجای این حرکت عزاداری است؟! البته دست بر سر زدن به نوعی نشانه عزاداری است . شما بارها دیده اید کسانی که مصیبتی برایشان پیش می آید برسروسینه خود می کوبند. این نشانه عزاداری معمولی است . اما شما تا به حال کجا دیده اید که فردی به خاطر رویکرد مصیبت عزیزترین عزیزانش با شمشیر برمغز خود بکوبد و از سر خود خون جاری کند ! کجای این کار عزاداری است !
قمه زدن سنتی جعلی است. از اموری است که مربوط به دین نیست و بلاشک خدا هم از انجام آن راضی نیست . علمای سلف دستشان بسته بود و نمی توانستند بگویند « این کار غلط و خلاف است». امروز روز حاکمیت اسلام و روز جلوه اسلام است . نباید کاری کنیم که آحاد جامعه اسلامی برتر یعنی جامعه محب اهل بیت علیهم السلام که به نام مقدس ولی عصر ارواحنافداه به نام حسین بن علی علیه السلام و به نام امیرالمومنین علیه الصلاه والسلام مفتخرند در نظر مسلمانان و غیرمسلمانان عالم به عنوان یک گروه آدمهای خرافی بی منطق معرفی شوند. من حقیقتا هر چه فکر کردم دیدم نمی توانم این مطلب ـ قمه زدن ـ را که قطعا یک خلاف و یک بدعت است به اطلاع مردم عزیزمان نرسانم . این کار را نکنند. بنده راضی نیستم . اگر کسی تظاهر به این معنا کند که بخواهد قمه بزند من قلبا از اوناراضی ام . این را من جدا عرض می کنم . یک وقت بود در گوشه و کنار چند نفر دور هم جمع می شدند و دور از انظار عمومی مبادرت به قمه زنی می کردند و کارشان تظاهر ـ به این معنا که امروز هست ـ نبود. کسی هم به خوب و بد عملشان کار نداشت ; چرا که در دایره محدودی انجام می شد. اما یک وقت بناست که چند هزار نفر ناگهان در خیابانی از خیابانهای تهران یا قم یا شهرهای آذربایجان و یا شهرهای خراسان ظاهر شوند و با قمه و شمشیر برسر خودشان ضربه وارد کنند. این کار قطعا خلاف است . امام حسین علیه السلام به این معنا راضی نیست . من نمی دانم کدام سلیقه هایی و از کجا این بدعتهای عجیب و خلاف را وارد جوامع اسلامی و جامعه انقلابی ما می کنند !
اخیرا یک بدعت عجیب و غریب و نامانوس دیگر هم در باب زیارت درست کرده اند! بدین ترتیب که وقتی می خواهند قبور مطهر ائمه علیهم السلام را زیارت کنند از در صحن که وارد می شوند روی زمین می خوابند و سینه خیز خود را به حرم می رسانند! شما می دانید که قبر مطهر پیغمبر صلواه الله علیه و قبور مطهر امام حسین امام صادق موسی بن جعفر امام رضا و بقیه ائمه علیهم السلام را همه مردم ایضا علما و فقهای بزرگ در مدینه و عراق و ایران زیارت می کردند. آیا هرگز شنیده اید که یک نفر از ائمه علیهم السلام و یا علما وقتی می خواستند زیارت کنند خود را از در صحن به طور سینه خیز به حرم برسانند ! اگر این کار مستحسن و مستحب بود و مقبول و خوب می نمود بزرگان ما به انجامش مبادرت می کردند. اما نکردند. حتی نقل شد که مرحوم آیت الله العظمی آقای بروجردی رضوان الله تعالی علیه آن عالم بزرگ ومجتهد قوی و عمیق و روشنفکر عتبه بوسی را با این که شاید مستحب باشد منع می کرد. احتمالا استحباب بوسیدن عتبه در روایت وارد شده است . در کتب دعا که هست . به ذهنم این است که برای عتبه بوسی روایت هم وجود دارد. با این که این کار مستحب است ایشان می گفتند « انجامش ندهید تا مبادا دشمنان خیال کنند سجده می کنیم ; و علیه شیعه تشنیعی درست نکنند. » اما امروز وقتی عده ای وارد صحن مطهر علی بن موسی الرضا علیه الصلاه والسلام می شوند خود را به زمین می اندازند و دویست متر راه را به طور سینه خیز می پیماند تا خود را به حرم برسانند! آیا این کار درستی است نه ; این کار غلط است . اصلا اهانت به دین و زیارت است . چه کسی چنین بدعتهایی را بین مردم رواج می دهد نکند این هم کار دشمن باشد ! اینها را به مردم بگویید و ذهنها را روشن کنید.
دین، منطقی است . اسلام، منطقی است و منطقی ترین بخش اسلام تفسیری است که شیعه از اسلام دارد; تفسیری قوی . متکلمین شیعه هر یک در زمان خود مثل خورشید تابناکی می درخشیدند و کسی نمی توانست به آنها بگوید « شما منطقتان ضعیف است ». این متکلمین چه از زمان ائمه علیهم السلام ـ مثل « مومن طاق » و « هشام بن حکم » ـ چه بعد از ائمه علیهم السلام ـ مثل « بنی نوبخت » و « شیخ مفید » ـ و چه در زمانهای بعد ـ مثل مرحوم « علامه حلی » ـ فراوان بوده اند. ما اهل منطق و استدلالیم . شما ببینید درباره مباحث مربوط به شیعه چه کتب استدلالی قوی ای نوشته شده است ! کتابهای مرحوم « شرف الدین » و نیز « الغدیر » مرحوم « علامه امینی » در زمان ما سرتاپا استدلال بتون آرمه و مستحکم است . تشیع این است یا مطالب و موضوعاتی که نه فقط استدلال ندارد بلکه « اشبه شی بالخرافه » است ! چرا اینها را وارد می کنند ! این خطر بزرگی است که در عالم دین و معارف دینی مرزداران عقیده باید متوجهش باشند.
البته: عده ای وقتی این حرف را بشنوند مطمئنا از روی دلسوزی خواهند گفت « خوب بود فلانی این حرف را امروز نمی زد». نه ; من بایستی این حرف را می زدم . من باید این حرف را بزنم . بنده مسوولیتم بیشتر از دیگران است . البته آقایان هم باید این حرف را بزنند. شما آقایان هم باید بگویید. امام بزرگوار خطشکنی بود که هرجا انحرافی در نکته ای مشاهده می کرد با کمال قدرت و بدون هیچ ملاحظه ای بیان می فرمود. اگر این بدعتها و خلافها در زمان آن بزرگوار می بود یا به این رواج می رسید بلاشک می گفت . البته عده ای هم که به این مسائل دل بسته اند متأذی خواهند شد که چرا فلانی به موضوع مورد علاقه ما این طور بی محبتی کرد و با این لحن از آن یاد نمود. آنها هم البته اغلب مردمان مومن و صادق و بی غرضی هستند; اما اشتباه می کنند. وظیفه بزرگی که آقایان روحانیون و علما در هر بخش و هرجا که هستید باید برعهده داشته باشید همانهاست که عرض شد. مجلس عزای حسین علیه الصلاه والسلام مجلسی است که باید منشأ معرفت و محل جوشش آن سه ویژگی که عرض کردیم باشد.
امیدواریم که خداوند متعال شما را موفق بدارد تا آنچه را که موجب رضای پروردگار است با قدرت، با شجاعت، با تلاش و با جد و جهد پیگیری و بیان کنید و ان شاء الله وظیفه خودتان را به انجام برسانید.
والسلام علیکم ورحمة الله وبرکاته . منبع: http://www.shianews.ir/textnews.asp?id=2479
شرح مفصل تری از شگردهای بی.بی.سی در گزارش جهت دار و هدفمند و محرف از عاشورای ۱۴۲۸
بسم الله الرحمن الرحیم
اگر تا پیش از این برخی ناآشنایان به روش حساس مراجع در فتوا دادن، شکی در حرمت برخی انحرافات عزاداری داشتند، با رویکرد یازده و دوازده محرم 1428 سایت بی.بی.سی نسبت به این مسئله، جای هیچ شکی باقی نمی ماند. این سایت رسمی با بزرگ کردن گوشه های فرعی و انحرافی عزاداری شیعیان دنیا، اهداف ناجوانمردانه خود را تعقیب می کند. با دقت در صفحات مختلف و خبرسازی های جهت دارانه بی.بی.سی، شاهد بودیم که این رسانه جاعل قمه زنی و تیغ زنی و زنجیرهای تیغ دار و علم کشی و علامت برداری و شمایل برداری و تعزیه خوانی و گِل مالی بدن توسط عزاداران را بزرگ کرده است!؟ هرچه بیشتر گشتم هیچ اشاره ای به برگزاری جلسات پرخیر و برکت سخنرانی های معرفت جویانه و ظلم ستیزانه و آگاهی بخش و مداحی های عمیق و اشعار حماسی عاشورایی نشده بود، ولی در خبرهایی سابقا مداح غلو کننده ای چون سید ذاکر را بزرگ کرده بود!
دریغ از حتی یک بار اسم بردن از اساتید پرکاری چون پناهیان و رحیم پور ازغدی و انصاریان و فلاح زاده و عالی و نقویان و سید احمد خاتمی و علامه مصباح یزدی و آیه الله جوادی آملی و ...! حتی مداحان معروف و خبرسازی چون حاج منصور ارضی و حدادیان و طاهری و کریمی و ... هیچ جایگاهی در این رسانه مامانی! نداشتند. معلوم است که بی.بی.سی دروغ می گوید و رسانه صرف نیست؛ بلکه نوکر بی اختیار زرسالاران حاکم بر سیاستمداران انگلیس است. حتی مراسم بسیار زیبای مادران عاشورایی و راهپیمایی خانوده های کودکان شش ماهه در این رسانه بازتابی نداشت. حتی در مواردی خصوصا در قسمت مثلا نظرات خوانندگان بی.بی.سی می بینیم که اصل اسلام یا اساس عزاداری بر امام حسین (علیه السلام) را به دلیل خرافاتی و خشن بودن، انکار کرده بودند!؟ به طور واضحی این رسانه غربی سعی در گسترش بدعت ها و خرافات و کمرنگ کردن وجهه های معرفتی- عقلی- عشقی قیام عاشورا داشت. البته در برخی موارد هم سعی در پر رنگ کردن جنبه عشقی این قیام و زدودن پیام های سیاسی و ظلم ستیزانه عاشورا داشت. در مواردی هم عاشورا را با چهارشنبه سوری و دختر بازی و دیگر مراسم خرافی مقایسه و تطبیق کرده بود تا از شان عاشورای حسینی بکاهد؛ حتی بعضا چهارشنبه سوری را اصیل و عاشورا را سنتی عربی جلوه داده بود!؟ نکته مهم دیگر این بود که این رسانه سعی در شبهه پراکنی هم داشت که از جمله می توان به این شبهه اشاره کرد:
البته شما مخاطب فهیم و عاشق فورا به این سوال کننده -اگر وجود خارجی داشته باشد- خواهید گفت که جناب عالی خودت اگر پدرت که انسان پاک و بیگناهی هم بوده باشد و شهید شود، برایش عزا نمی گیری؟! مخصوصا که به ناحق کشته شود و مادر و خواهرت را به اسیری گرفته باشند!
برای نمونه چند بخش از نوشته هایی که هیچ نیازی به جواب دادن ندارد را از بی.بی.سی(در این آدرس) می آورم:
این مراسم عاشورا چیزی نیست جز زنده کردن میراثی که صفویه برای فرهنگ و ملت ما آوردند... حالا ملایان برای تأمین منافع خودشان جوانان را به این خرافات وا می دارند تا بهتر بتوانند ملت را بدوشند... کوروش - مشهد
عاشورا یک مراسم کهنه و پوسیده است که زمان به زودی آن را بر میچیند. ماریا - لندن
در میرداماد این تجمع ابتذال بود... همانطور که به سنتهای مذهبی احترام می گذاریم، برای سنتهای ملی نیز احترام قایل هستیم... عزیز - اهواز
رضا شاه سعی کرد به این خرافات پایان دهد، اما پسرش تلاش های او را خنثی کرد. شروین - تهران
ما ایرانی هستیم و نباید مرده ریگ بی ارزش تازیان را زنده کنیم. سام - تهران
به نظر من جامعه ما هنوز مدرن نیست، چون ارزش های سنتی هنوز مسلط هستند. حورا - بوشهر
در شرایطی که دولت از تجمع یا ملاقات دختر و پسر جلوگیری می کند، شکل تازه مراسم عزاداری مذهبی فقط بهانه ایست برای با هم بودن. مائده - تهران
ما هم ایرانی هستیم و هم مسلمان!عزاداری عاشورا یک سنت مذهبیست و چهارشنبه سوری یک سنت وطنی. هر دو زیباست و باید باشد. محسن - کرمان
این حکومت از ابتدا تا کنون با ملی گرائی وهرچه نشان از آئین و رسوم ملی داشته به عناوین مختلف مخالفت و مبارزه کرده است. با تهدید و اشاعه شایعات رعب انگیز در بین خانواده ها و جوانان، با ایجاد وحشت در اجتماعات مسالمت آمیز جوانان و ترساندن آنها ازحضور درمراسم شادی... آخر ما کجا شادی کجا؟! ما باید همیشه عزادار باشیم تا مرده پرستان شاد شوند. آخه می گویند ما هرچه داریم از این گریه ها داریم. ولی هرگز موفق نخواهند شد نشانه های فرهنگی و ملی ما را از ما بگیرند. کوروش مصدق نژاد - شیراز
امروز دین دستاویز است و راه رسیدن به اهداف مادی، البته برای اکثریت ریاکار این جامعه.... نباید از نظر دور داشت که حکومت دینی و سرکوب اراده ها و اندیشه های ملی مردمان آزاده این مرز و بوم همچنان در دور شدن مردم به خصوص قشر جوان از دین و گرایش به آئین های ایرانی مؤثر بوده... نکته مهم اینکه دولتمردان حکومت با برآوردی هوشمندانه سعی در استفاده مثبت از این جریان را دارند... سبکتکین - یزد
ملت ایران به خوبی نشان داده اند که اگربرای سنت های ملی خود بیش ازمراسم من درآوردی عزاداری های بی محتوای زائیده ملاهای عصرصفوی ارزش قائل نباشند، کمترازآن نیز ارزش قائل نیستند. کما اینکه تلاشی که پس از انقلاب برای کمرنگ کردن و حتی حذف مراسم ملی انجام گرفت و می گیرد محکوم به شکست است. اما من نمی دانم دولتمردان ما کی می خواهند این واقعیات ساده و واضح را درک کنند و بفهمند که با سلام و صلوات نمی شود مملکت را اداره کرد. بابک - اصفهان
به نظر من ما ایرانیان باید به سالها پیش برگشته و بفهمیم کی هستیم، ما عرب و یا عرب تبار نیستیم. مراسم محرم مراسم ما ایرانیان نیست... چهارشنبه سوری و نوروز و... مراسم ملی ماست. افشین - تبریز
رغبت جوانان به این مراسم و مراسم مشابه هیچ ارتباطی با دلبستگی به آیین ها نداشته و فقط نیاز آنان به تخلیه انرژی است. مصطفی سبزواری - ایران
مسئله ای که در عاشورا و تاسوعا اصلا اهمیتی ندارد بار مذهبی آن هستش. جوانان بیشتر به منظور آشنایی با جنس مخالف از این آیین استقبال می کنند. در مورد چهارشنبه سوری و نوروز هم به خاطر ریشه دار بودن این مسایل و اینکه این مسایل سینه به سینه و نسل به نسل منتقل گردیده یک جوان وظیفه خود می بیند که از آداب و فرهنگ نیاکانش دفاع کند و سعی در زنده نگاه داشتن آن نماید و طی این بیست و پنج سال هم این کارها به نوعی برای ابراز مخالفت انجام می گیرد. کوروش سپنتا - تهران
مراسم محرم در ایران به تدریج دارد تبدیل به یک فستیوال یا کارناوال می شود. سال به سال بیشتر شاهد تغییرات در نحوه اجرای این مراسم هستیم. این مراسم کم کم دارد بار مذهبی خود را از دست می دهد و تبدیل به چیزی همانند روز والنتاین در کشورهای غربی می شود. چون معمولا این ایام فرصت خوبی برای آشنایی و تفریح دخترها و پسرهاست. چون اکثرا همه در کوچه و خیابان ها پرسه می زنند. پسرها هم که از خدا خواسته دنبال چنین فرصتی می گردند تا برای دختران عرض اندام کنند و نمایش بدهند. من شنیدم که روز والنتاین در واقع روزی بوده که یک کشیش به نام والنتیان مظلومانه کشته شده است. به نظر من شباهت های زیادی بین ایام محرم و والنتاین وجود دارد و فکر می کنم بالاخره روزی خواهد آمد که محرم رسما تبدیل به روز عشاق یا والنتاین ایرانیان خواهد گردید! سینا منصوری - تهران
فلسفه قیام حسین عشق است. پایمردی در راه هدف تا آخرین نفس است. شیرمرد تاریخ شیعه نیازی به اشک و دلسوزی ندارد... امیر آزاد - کرمان
علاوه بر این اقدامات نیروی انتظامی و سازمان تبلیغات خصوصا در تهران را برخوردهای حکومت با سنت های مردم جلوه داد و این حرکت اصلاحی را که خدا را شکر امسال کلید جدی تری خورده است را منفی جلوه داده است. مثلا اینجاها را در این سایت ضداسلامی ببینید:
جمعه: برخورد پلیس با قمه زنی؛ نظرات شما
اقدامات حکومت ایران برای ضابطه مند کردن عزاداری
ممنوعیت علم کشی و موافقان و مخالفان آن/محمد امینی
کربلا میزبان مراسم باشکوه عاشورا
قدم به قدم با زائران ایرانی در کربلا و نجف / یلدا معیری
یادداشت های یک ایرانی از عاشورای خونین در کربلا
جالبی کار انجا بیشتر می شود که همین رسانه دولت فخیمه انگلستان و یاران داخلی اش دولت جدید و شیعیان انقلابی را به خرافاتی بودن متهم می کردند ولی الان به دلیل منافع عالیه دولت بریتانیای(حقیر) خود مروج خرافه و انحراف شده اند. باید منتظر غربگرایانی چون روزنامه اعتماد و اعتماد ملی و کارگزاران و … همسو با رسانه رسمی دولت دغلکار انگلیس هم باشیم که علایمی مبنی بر همین امر نمودار گشته است.
تا کنون یک لحظه شک نکرده ام که تمام اخبار و تحلیل های بی.بی.سی و دنباله های داخلی اش را با دیده تردید بنگرم و در مطالعه این کذابان و خبرسازان حرفه ای مواظب باشم که اینها تخصص در جنگ روانی دارند.
این خبر جالب از سایت الف را دقت کنید:
«بنگاه خبرپراکنی بریتانیا در انعکاس گزارش های تصویری از مراسم عاشورا، به شکل شیطنت آمیزی شیعیان را عده ای بی منطق و خونریز به تصویر کشید. به گزارش الف، صفحه عربی تارنمای بی بی سی، در صفحه عربی خود در روزهای عزاداری حسینی از بینندگان خود برای مشاهده گزارش های تصویری از مراسم عزاداری شیعیان دعوت کرد، اما در صفحات خود صرفا تصاویری از مراسم قمه زنی را به نمایش در آورد!!؟؟ تلاش بی بی سی برای نشان دادن چهره ای خشن و بی منطق از عزاداری حسینی و بدون کمترین اشاره ای به عزاداری های معنوی و مرسوم اکثریت مطلق شیعیان، بخشی از ترفند غرب برای ایجاد اختلاف و درگیری بین مسلمانان و نشان دادن تصویری منفی از اسلام تلقی می شود. بنگاه سخن پراکنی بریتانیا که تلاش بسیاری دارد تا خود را رسانه ای مبادی آداب و دارای استانداردهای بالای اخلاقی نشان دهد، معمولا با روش های موذیانه و غیر مستقیم به تخریب و پیگیری اهداف خود می پردازد.»(http://www.alef.ir/content/view/4704)
در چندین مجموعه عکس از مراسم عاشورا هم سعی در ترویج قمه زنی و شمایل برداری و حضور دخترکان و زنان شیعه بر سر راه عزادارن و خشن و بی منطق بودن شیعیان سایر تحریفات عزاداری بود:
عکسهای جمشید بایرامی از مراسم سوگواری محرم
مراسم سوگواری ماه محرم در شهر بیجار، در غرب ایران.
سوگواری در محرم از نگاه جمشید بایرامی
عکس: عزاداری شیعیان افغان در کابل
در کلامآخر این سخن را به نقل از یکی از خوانندگان بی.بی.سی می اورم که ببینید در لابلای مطالب این سایت برخی سخنان حق هم پیدا می شمود تا مخاطبان ساده دل را بیتر از قبل فریب دهد و از آنها سواری بگیرد:
در طول تاریخ افراد زیادی مورد ظلم و جنایت قرار گرفته اند و به طرز فجیعی کشته شده اند. اما آنچه یاد حسین را در تاریخ ماندگار کرده حقیقتی است که حسین برای آن جان و همه هستی خود را فدا کرد و ما نیز برای زنده نگه داشتن این حقیقت است که یاد حسین را زنده می داریم... ما همواره در حال انتخاب هستیم بین یزید باطن و حسین باطن. ارمیا فاضل-تهران.
سالیان بسیار زیادی تلاش های متعددی انجام دادند تا مردم را از قبر امام حسین واز عزاداری جلوگیری کنند ولی جز درماندگی برای بانیان این کار هیچ نماند، مگر میشود نور خدا را خاموش کرد؟ اگر کسی به اسلام عقیدة دارد باید بداند محرم و صفر است که اسلام را زنده نگه داشته است و به حمد الهی جوانان بسیار زیادی جذب هیئت های مذهبی می شوند... سید حسین-قم
من فکر می کنم مراسم مذهبی به دلیل بالا رفتن اطلاعات مردم روز به روز منطقی تر می شود. شما فقط قضیه میرداماد را بزرگ می کنید ولی چنان جریاناتی همیشه بوده... مراسمی مانند عاشورا به شکل کنونی دارد جنبه عقلانی و صحیحی پیدا می کند. مثلا قمه زنی فقط در بین افراد بی سواد به طور پنهانی دیده می شود. اما افراد تحصیل کرده فقط به فلسفه قیام عاشورا فکر می کنند... نیکی-تهران
فکر کنم به راحتی بتوانم بگویم بی.بی.سی رسانه ای جهت دار و کذاب و توهین گر و افراطی است که دولت استعمارگر انگلیس که در خدمت به منافع زرسالاران یهودی و مسیحی دنیا، ید طولایی دارد از آن برای استحمار و استثمار غافلان دنیا بهره جویی می کند و عمق معارف حسینی در این دنیای آلوده راهی برای نجات از منجلابی است که اربابان بی.بی.سی برای بشر قرن بیست و یکم ایجاد کرده اند.
منبع:http://zionism.blogfa.com
بررسی ادله حرمت قمه زنی در دیدگاه علمای اسلام
در مورد قمه زنی نسبت کذب به حضرت ایه الله تبریزی را که اوردم دوستی مطلبی نگاشته بودبدین صورت:( البته این مطلبی که نوشتم شامل قفل زنی و تیغ زنی و سایر عزداری های موهون و موهوم و بدعی هم می شود.)
سلام / من تعجب می کنم. شما طوری نوشته اید که انگار همه فقها و مراجع به حرمت قمه زنی نظر داده اند.
گویا اولین فقیهی که این کار را کرد آقای خامنه ای بوده اند و فی الواقع و با نگاه فقهی صرف قمه زنی مانعی ندارد و این اصلا مطلب تعجب آوری نیست. قمه زنی بیشتر به حکم ثانوی و از آنجایی که موجبات وهن را فراهم آورده محل بحث قرار گرفته و الا تا پیش از این قمه زنی نه تنها وهن بلکه نشانه ارادت به امام بوده است. درثانی: اجتهاد کار مجتهد است و ما حق نداریم به جای قبول کردن نص فتوا به اجتهاد دوباره! بپردازیم... به هر حال از اشنایی با شما خیلی خوشحال شدیم. اگر دوست داشتید طرفای ما هم بیایید. مدرسه ما: درددلهای دانش آموختگان مدرسه عالی شهید مطهری، دانشطلب
و من هم برایش نوشتم:
با سلام و تشکر از دوست گران قدر جناب آقای دانشطلب.
وبلاگی که بنده از آن نقل این مطلب را نموده ام (عاشورا: azadary.blogfa.com) از آن یک طلبه درس خارج خوان است. معلوم است که شما هم از مطالب حوزوی مطلعید. اما چند نکته:
اولا: یک طلبه درس خارج خوان که حدود هشت سال از عمرش را فقه و اصول در محضر مراجع و بزرگان خوانده است حق دارد که در بحث های فقهی اظهار نظر کند و نظرات مراجع را بررسی علمی کند. بله افتا فقط مال علمای متبحرتر است. ایشان افتا نکرده است.
ثانیا: این وبلاگ بحث ایه الله تبریزی را با توجه به سایر فتاوای ایشان تنقیح و تبیین کرده است و فتوا نداده است.
ثالثا: آن سایت کذاب تکه ای از دستخط ایه الله تبریزی را حذف کرده است و فقط انچه به نفعش بوده است را اورده است و سایر فتاوا را هم نیاورده است و دوست من در وبلاگ عاشورا این کذب را برملا کرده است.
رابعا: دوست عزیز من: چه کسی گفته است قمه زنی فی الواقع و با نگاه فقهی صرف مانعی ندارد؟! اتفاقا این حرف شما تعجب آور است. بله همانطور که شما اشاره داشته اید از یک جهت قمه زنی به حکم ثانوی و از آنجایی که موجبات وهن را فراهم آورده محل بحث حرمت قرار گرفته است ولی اینکه در ادامه فرموده اید: "و الا تا پیش از این قمه زنی نه تنها وهن بلکه نشانه ارادت به امام بوده است." دوست من در همان وبلاگ تاریخ این بدعت آورده شده است. علمای پیشین مانند ایه الله غروی کمپانی اصفهانی هم این بدعت را حرام دانسته اند. و مقام معظم رهبری اولین فقیهی نبوده اند که این عمل را حرام کرده باشند. امام خمینی و علمای پیشین هم به کرات ان را حرام دانسته اند.
قمه زنی در مجموع نظرات علمای مختلف به هفت جهت حرام است:
1- بدعت بودن و صدق نکردن عنوان جزع به قول ایه الله تبریزی و همچنین به دلیل اینکه یک فرآیند ناموزون و ناهماهنگ با اهداف اصیل و ارزشهای عظمی است به گفته برخی دیگر از مراجع و علما. به گفته ایه الله استادی عزادارن در مراسم عزاداری باید از شیوه هایی استفاده کنند که تعظیم شعائر الله باشد و از کارهایی که به فرموده مقام معظم رهبری موجب وهن مذهب است جدا خودداری نمایند.
2- اینکه مایه وهن به تشیع و سوء استفاده دشمنان به قول اکثر علما می شود.
3- اینکه از جانب شارع نیست و به قول ایه الله فاضل لنکرانی به دلیل نداشتن هیچگونه توجیه قابل فهم حرام است. یا به قول ایه الله جناتی این عمل خرافی که در مبانی فقهی و پایه های شناخت احکام شرعی ریشه ندارد. یا به قول ایه الله کریمی انجام اموری مانند قمه زنی و قفل بستن به بدن و خراشیدن و خون آلوده کردن سر و صورت و سینه خیز رفتن برای زیارت و امثال آن به نام و عنوان عزاداری با توجه به اینکه هیچگونه تایید و اشاره ای در رابطه با این گونه امور از سوی معصومین علیهم السلام و یا از سوی اصحاب و حواریین آنان نرسیده است و سابقه از آن از فقها عظام اقدمین رضوان الله تعالی علیهم بدست نیامده است حرام است
4- به قول ایه الله امینی امور مذکور در بین عرف مردم (عاقل متشرعه) به عنوان عزاداری مرسوم نیست و حکم به استحباب و مشروعیت آنها بدون وجه است.
5- به قول ایه الله احمدی میانجی اگر فقهاء عظام رحمه الله علیهم اجمعین گاهی در فتاوی به شرط عدم ضرر به نفس تجویز نموده اند قطع نظر از عنوان وهن مذهب بوده است. البته برخی از فقها هم ان را چون اسیب به نفس و اضرار به خویشتن غیرعقلایی است حرام دانسته اند.
6- بسیاری از مراجع هم پس از حکم امام خمینی و مقام معظم رهبری به دلیل تابعیت از ولی فقیه آن را حرام دانستند.
7- به فرموده ایه الله مشکینی امور مذکور فوق بنفسه در شرع اسلام مورد اشکال و بلکه بعضی از آنها ذاتا محرم است مسلمین باید از وارد کردن آنها در مراسم تعزیه حضرت حسین علیه الصلاه و السلام که یکی از عبادات است جدا خودداری نمایند.
البته ایشان باز هم به عرف استناد کرده اند که باید در مفهوم عرف دقت بیشتری شود. در اسلام منظور عرف عقلای متشرعه زمان شناس است والا در عصر مطبوعات و رسانه های جاعل بعضا اکثریت چیزی می گویند و عرف عقلای متشرعه چیزی دیگر. مفهوم عرف با اکثریت فرق می کند. خصوصا که کاری حرمت ذاتی و اضرار به نفس را داشته باشد و از ابتدا جزء دین نبوده باشد و بدعتی باشد که بیگانگان آن را رواج داده باشند و ولی فقیه و مراجع ان را حرام دانسته باشند. در اینجا لازم می دانم بحثی مختصر در تاریخ قمه زنی و تیغ زنی را بیاورم: (از وبلاگ فرهنگ عزاداری: http://www.abarkooh.parsiblog.com)
تبلیغات ظریف ضد شیعی رسانه روباه پیر "بی.بی.سی" :
برایم جالب بود که رادیو بی.بی.سی بر روی کدم قسمت از عزاداری های شیعیان دست می گذارد. تقریبا بیشترین تاکید مستقیم و غیر مستقیمش بحث قمه زنی و تیغ زنی و زنجیر تیغ دار بود. البته به نفع علامت(صلیب) و گل مالی تمام بدن و و تعزیه خوانی و شمایل ائمه و حضور دخترکان بدحجاب در عزاداری هم تاکید داشت. البته مثل همیشه به بحث معارف عاشورایی و مداحی های آگاهی بخش و سخنرانی های بیشمار اساتید و طلاب حوزه کاری نداشت و آنها را بایکوت کرده بود. انگار در محرم و عاشورا فقط شیعیان قمه و تیغ و زنجیر می زنند و علامت و شمایل بلند می کنند!؟ چند نمونه:
عکسهای جمشید بایرامی از مراسم سوگواری محرم
مراسم سوگواری ماه محرم در شهر بیجار، در غرب ایران.
سوگواری در محرم از نگاه جمشید بایرامی
یاران!
شتاب کنید، قافله در راه است. می گویند که گناهکاران را نمی پذیرند؟ آری، گناهکاران را در این قافله راهی نیست... اما پشیمانان را می پذیرند. آدم نیز در این قافله ملازم رکاب حسین است، که او سرسلسله خیل پشیمانان است، و اگر نبود باب توبه ای که خداوند با خون حسین میان زمین و آسمان گشوده است، آدم نیز دهشت زده و رها شده و سرگردان ، در این برهوت گمگشتگی وا می ماند ....
ای دل!
تو چه می کنی؟ می مانی یا می روی؟ داد از آن اختیار که تو را از حسین جدا کند! این چه اختیاری است که برای روی آوردن بدان باید پشت به اراده حق نهاد؟
ای دل!
نیک بنگر تا قلاّده دنیا را برگردنشان ببینی و سررشته قلاّده را، که در دست شیطان است. آنان می انگارند که این راه را به اختیار خویش می روند، غافل که شیطان اصحاب دنیا را با همان غرایزی که در نفس خویش دارندمی فریبد
قافله عشق در سفر تاریخ است و این تفسیری است بر آنچه فرموده اند: کل یوم عاشورا و کل ارضٍ کربلا... این سخنی است که پشت شیطان را می لرزاند و یاران حق را به فیضان دائم رحمت او امیدوار می سازد. ... و تو، ای آن که در سال شصت و یکم هجری هنوز در ذخایر تقدیر نهفته بوده ای و اکنون، در این دوران جاهلیت ثانی و عصر توبه بشریت، پای به سیاره زمین نهاده ای، نومید مشو، که تو را نیز عاشورایی است و کربلایی که تشنه خون توست و انتظار می کشد تا تو زنجیر خاک از پای اراده ات بگشایی و از خود و دلبستگی هایش هجرت کنی و به کهف حَصینِ لازمان و لامکان ولایت ملحق شوی و فراتر از زمان و مکان، خود را به قافله سال شصت ویکم هجری برسانی و در رکاب امام عشق به شهادت رسی...
مسیحی دیروز هاجرحسینی شیعه امروز
«دیانا ترانکو» در خانواده ای مسیحی در ایالت تگزاس به دنیا آمد به کار تبلیغ دین مسیحیت در کلیسا مشغول بوده است که ناگهان با دین اسلام آشنا می شود و پس از مطالعه و تحقیق در سن بیست سالگی اسلام را به عنوان دین خود بر می گزیند. او در امریکا فوق لیسانس ارتباطات می خوانده که با اوج گیری انقلاب اسلامی در ایران، امریکا را به قصد اروپا ترک می کند و پس از آن برای ادامه مطالعاتش درباره اسلام راهی ایران می شود و در شهر قم زندگی خود را آغاز می کند و سپس برای ادامه تحصیلات و تحقیقات راهی تهران می شود. «هاجرحسینی» در مسیر تحقیقات خود، با موضوع عاشورا و امام حسین(ع) آشنا می شود به گفته خود این نقطه اوج تحولات فکری و روحی او بوده است.
ما رایت الا جمیلا
اگر گاهى «عظمت در نگاه است، نه در چیزى که بدان مىنگرند.»، آنگونه که برخى گفتهاند، گاهى هم زیبایى در نگاه و دید انسان است، نه در دیدنىها. آنکه به چشم «نظام احسن» به همه هستى مىنگرد، از این نگاه، خیلى چیزها هم«دیده» مىشود، هم «زیبا» دیده مىشود، تا چه عینکى بر چشم زده باشیم و از کدام زاویه به هستى و حوادث بنگریم. «زیبا بینى» هستى و حیات، هم آرامش روح و وجدان مىبخشد، هم صلابت و پایدارى و پایمردى مىآفریند و هم قدرت تحمّل ناگوارىها را مىافزاید.
از این نگاه، «عاشورا» همانگونه که زینب کبرى(ع) فرمود، جز «زیبایى» نبود. آنچه زینب قهرمان در مقابل طعنه و طنز دشمن نسبت به این حادثه، بر زبان راند (ما رأیتُ الا جمیلاً)، جز زیبایی ندیدم، پیشتر آرزوى حسین بن على(ع) بود که در طلیعه این سفر، آرزو و اظهار امیدوارى کرده بود که آنچه پیش مىآید و آنچه اراده خداست، «خیر» براى او و یارانش باشد، چه به صورت«فتح»، چه به شکل «شهادت»زیبا دیدن خواهر و خیر دیدن برادر، مکمل یکدیگرند. جلوههاى زیبایى و نمادهاى جمال در آینه کربلا بسیار است، که به برخى از آنها اشاره مىشود:
تجلّى کمال آدمی
اینکه انسان تا کجا مىتواند اوج بگیرد، زلال شود، خدایى گردد، فانى در خدا شود، در «میدان عمل» روشن مىشود. کربلا نشان داد که سقف تعالى انسان و آستانه رفعت روحى و تصعید وجودى و ظرفیت کمال جویى و کمال یابى او تا کجاست. پرونده آن حماسه نشان داد «که تا چه حد است مقام آدمیت». این نکته براى جویندگان ارزشها بسى زیباست و معیار!
تجلى رضا به قضا
در مقامات و مراحل عرفانى و سلوک، رسیدن به مقام«رضا» بسى دشوار و بس ارجمند است. اگر حضرت زینب، حادثه کربلا را زیبا مىبیند، به خاطر بروز این شاخصه متعالى در عملکرد ولىّ خدا سیدالشهداست و یاران و دودمانش. به راستى که حسین بن على(ع) در میان آنان که یکى به درد یا درمان و یکى به وصل یا هجران مىاندیشند و آن را مىپسندند، «آنچه را جانان پسندد» مىپسندید. این مرحله از عرفان، یعنى خود را هیچ ندیدن و جز خدا هیچ ندیدن و در مقابل پسندِ خدا اصلاً پسندى نداشتن. این مبناى جانبازى و عشق حسین است و زینب عزیز، این را زیبا مىبیند و این منطق و مرام را مىستاید.
آن روز که جان خود فدا مىکردیم با خون به حسین اقتدا مىکردیم
چون منطق ما منطق عاشورا بود با نفى «خود»، اثبات «خدا» مىکردیم
رسم الخطّ حقّ و باطل
از زیبایىهاى دیگر عاشورا، خط کشى میان حق و باطل و تبیین منطقه حضور و عمل انسانهاى «ددمنش» و «فرشتهخو» ست. عاشورا یک رسم الخط بود، ترسیم روشن خطى که حق و باطل را جدا کرد و مسلمان ناب را از مسلمان نماى مدّعى باز شناساند، پیروان رحمان و جنود شیطان هر کدام در یک سو به عیان دیده شدند. حق، پى برده و صریح، به نبرد باطل آمد که عیان و بىنقاب به کربلا لشکر کشیده بود و مزوّرانه برطبلِ «یا خیل اللّه ارکبى» مىکوبید. اگرهم اندک تردیدى در «شناخت» باقى مانده بود، خطبههاى زینب در کوفه و شام، آن را زدود. این از زیبایىهاى بس قیمتى حادثه خونین عاشورا بود.
تبلور فتح ناب
از زیبایىهاى دیگر عاشورا، مفهوم تازهاى از «پیروزى» است. عدهاى به غلط، پیروزى را تنها در «غلبه نظامى» مىپندارند وشکست را در مظلومیّت و شهادت. عاشورا نشان داد که در اوج مظلومیّت هم مىتوان «فاتح» بود و با کشته شدن هم مىتوان دفتر و کتاب پیروزى را نگاشت و با خون هم ترسیم «تابلوى ظفر» میسّر است. پس فاتح معرکه کربلا حسین(ع) بود و چه فتحِ زیبایى!
گر چه از داغ لاله مىسوزیم ما همان سر بلند دیروزیم
چون به تکلیف خود عمل کردیم روز فتح و شکست پیروزیم
این دیدگاه را امام حسین و امام سجاد و حضرت زینب(علیهم السلام) داشتند. با این دید، همه آن حوادث تلخ، چون پیامدى به سود اسلام و حق داشت، جمیل و شیرین بود. وقتى ابراهیم بن طلحه از امام زین العابدین پرسید:«چه کسى غالب شد؟»حضرت فرمود: آنگاه که وقت نماز فرا مىرسد، اذان و اقامه بگو، خواهىفهمیدکه چه کسى پیروز شد!آیااین،درحادثه کربلازیبانیست؟پیروزى، حتّى در صورت کشته شدن و شهادت!
حرکت در مسیر مشیّت خدا
زیباترین جلوه این است که انسان، یک عمل و حادثه را در بستر «مشیّة اللّه» و همسو با «خواست خدا» ببیند. اگر سالار شهیدان و یارانش به خون نشستند و اگر زینب و دودمان مصطفى به اسارت رفتند، این در لوح مشیّت الهى رقم خورده بود و چه جمالى برتر از اینکه کارگروهى با جدول مشیّت خدا هماهنگ گردد؟! هر دو، هزینهاى بودند که براى بقاى دین و افشاى طاغوت، مىبایست پرداخته مىشدند، آن هم عاشقانه، صبورانه و قهرمانانه! براى زینب بزرگ، که مجموعه این برنامه را از آغاز تا انجام، زیبا مىبیند، چون تک تک صحنهها را منطبق با آن «خواسته ربوبى» مىبیند. آیا با این تحلیل و نگاه، حادثه عاشورا زیبا نیست؟
شب قدر عاشورا
این صحنه، از درخشانترین جلوههاى زیبایى است. کسانى که در سر دوراهى رفتن و ماندن، «ماندن» را که نشان «وفا» و «ایثار» است بر مىگزینند و «زندگىِ بدون حسین» را ذلّت و مرگ مىشمارند. آن خطبه امام، آن ابراز وفادارى یاران، آن سخنان و سؤال امام با قاسم، آن شب بیدارى اصحاب تا سحرگاهان، آن زمزمه تلاوت قرآن و نیایش از خیمهها، آن اعلام وفادارى یاران در حضور زینب کبرى و امام حسین(ع)، هر کدام برگى زرّین از این «کتاب جمال» است. چرا زینب، عاشورا را زیبا نبیند؟آنچه در کربلا اتّفاق افتاد، به یک «بنیاد» تبدیل شد، براى مبارزه با ستم در طول تاریخ و در همه جاى زمین. آیا این زیبا نیست؟
هر بساطى را که عمرى شامیان گسترده بود نیم روزى این حسین بن على برچید و رفت
و... آیا این زیبا نیست؟
فاجعه آفرینان کوفه و شام، فکر مىکردند با قتل عام اصحاب حق، خود را جاودانه مىسازند. ولى در نگاه ژرف زینب، آنان گور خویش را کندند و چهره نورانى اهل بیت روشنتر و نامشان جاودان و دین خدا زنده و کربلا یک دانشگاه شد. زینب قهرمان و عارف، اینها را مىدانست و از وراى قرون مىدید. این بود که در مقابل سخن نیشدار و زخم زبان والى کوفه، که با طعنه خطاب به این بانوى اسیر گفت: کار خدا را با برادر و خاندانت چگونه دیدى، فرمود:ما رأیت الاّ جمیلاً... جز زیبا چیزى ندیدم!