سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران- ایرنا  سه شنبه ?? شهریور ???? ساعت ??:??
حضرت آیت الله ناصر مکامر شیرازی از مراجع عظام تقلید در قم، نسبت به ترویج خرافات در کشور هشدار داد و گفت: متاسفانه امروز عده ای با رواج خرافات و بدعت ها دنبال گمراهی مردم می باشند. به گزارش ایرنا، وی روز سه شنبه در درس تفسیر خود در حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه(س) ترویج قمه زنی در مراسم عزاداری را یکی از مهمترین خرافاتی ذکر کرد که در شرایط فعلی در برخی محافل و عزاداری ها باب شده است. آیت الله مکارم شیرازی در آستانه بیست یکم ماه مبارک رمضان از مردم خواست که عزاداری های خود را با خرافاتی مانند قمه زنی آلوده نکنند. این مرجع تقلید افزود: متاسفانه در برخی عزداداری ها عده ای با پوشیدن لباس های سفید اقدام به قمه زنی می کنند و بدنهای آنها نیز مملو از خون می شود. آیت الله مکارم شیرازی با اشاره به اینکه بیگانگان در ترویج قمه زنی در کشور نقش دارند، گفت: یکی از سفارتخانه های خارجی، در شهر مقدس مشهد یک هزار قمه تازه ساخته را میان عزاداران تقسیم کرده است.
وی ادامه داد: این سفارتخانه خارجی هرگز برای اسلام و عزاداری امام حسین (ع) این اقدام را انجام نداد، بلکه هدف آنها متهم کردن مسلمانان به خودزنی و خشونت می باشد. آیت الله مکارم شیرازی گفت: عزاداری امام حسین (ع) کیمیا و وسیله حل مشکلات است ولی با اقداماتی مانند قمه زنی، مردم خصوصا تازه مسلمانان از دین اسلام زده می شوند. وی تصریح کرد: متاسفانه امروز بسیاری از مردم ما از روی نادانی در دام شیادان، دعانویسان و خرافه پرستان گرفتار می شوند. آیت الله مکارم شیرازی تصریح کرد: چه دلیلی دارد یک دختر دم بخت مبلغ کلانی به یک رمال بپردازد تا بخت وی باز شود، چرا باید این مسائل خرافی جای دعا، توسل و توکل را بگیرد؟ وی ادامه داد: فرصت طلبی افراد شارلاتان و سودپرست از مردم ساده، مشکلات زیادی را در جامعه ایجاد می کند. آیت الله مکارم شیرازی خاطرنشان کرد: آنان برای اینکه دانشمندان و نسل فرهیخته را از دین دور کنند انواع فتنه را به کار می گیرند. وی گفت: دشمنان فیلم فتنه را بر اساس افکار انحرافی طالبان، القاعده و قمه زنی درست کردند. آیت الله مکارم شیرازی خاطرنشان کرد: گروههای افراطی طالبان به نام اسلام مانند گوسفند سر مردم را از تن جدا می کردند و القاعده نیز بیمارستان، کودستان و محافل عمومی را بمب باران می کردند.

نوشته شده در  چهارشنبه 87/10/18ساعت  4:0 صبح  توسط ابرقویی 
  نظرات دیگران()

دادستان اصفهان با اشاره به نزدیک شدن ماه محرم و بحث قمه زنی در اصفهان تاکید کرد: با توجه به پیشینه درخشان علمی و فرهنگی شهر اصفهان، اعمال غیر متعارف منجر به مکدر شدن چهره شهر می‌شود. دادستان عمومی و انقلاب اصفهان با بیان اینکه هیچ کدام از پیشوایان مذهبی ما اقدام به قمه زنی نمی‌کردند، گفت: محرکین و مشوقین قمه زنی این سوال را از خود بپرسند که کدام امام امر به قمه زنی کردند و اگر عمل مستحبی است کدام امام مرتکب این عمل شده‌اند؟  وی اظهار داشت: دشمنان شیعه با پخش تصایری از مراسم قمه زنی وجهه شیعه و همچنین کشور ایران را زیر سوال می‌برند. اگر فردی با انجام عمل قمه زنی دچار عفونت و مشکلات جسمی شد، می‌تواند از طریق پیگیری بحث قانونی شکایت کرده و دیه و خسارت مطالبه کند. 
وی با بیان این‌که قانون ضابطه و ملاک را مشخص کرده است، افزود: طبق ماده 618 قانون مجازات اسلامی، هرکس با هیاهو و جنجال یا حرکات غیر متعارف یا تعرض به افراد موجب اخلال نظم و صلب آسایش عمومی یا مردم را از کسب و کار بیندازد به حبس 3 ماه تا یک سال و تا 74 ضربه شلاق محکوم خواهد شد. وی تصریح کرد: قمه زنی مثال بارز اخلال در نظم و آسایش عمومی است و اگر در ملا عام انجام گیرد نیروی انتظامی موظف است به عنوان بزه مشهود، متهم را جلب و تشکیل پرونده دهد و همچنین دادسرا به استناد این ماده تعقیب و مجازات صادر می‌کند. دادستان اصفهان اظهار داشت: اطلاع رسانی و کار فرهنگی در الویت قرار دارد و از هیئت‌های عزاداری و شهروندان درخواست می‌کنیم مانع انجام این عمل شوند زیرا آثار سویی در بعد جهانی برجای می‌گذارد. وی در پایان مراودات خانوادگی و روابط دوستانه و فاصله گرفتن از ارزش‌ها و فرهنگ خود را از علل بسیاری از اختلافات خانوادگی عنوان کرد.http://shahabnews.com/vdce.z8objh8zw9bij.html


نوشته شده در  چهارشنبه 87/10/18ساعت  3:55 صبح  توسط ابرقویی 
  نظرات دیگران()

همواره در طول تاریخ، بدعت ها و تفکرات افراطی به دین و ارزشهای دینی آسیب رسانده است و از انتقال پیام حقیقی احکام و آیین های مذهبی به پیروانش جلوگیری کرده است . این بدعت ها و دید گاه های غلط دربرخی از مواقع نه فقط به یک مکتب و منزلت اجتماعی آن آسیب می رساند بلکه به سلامت جسمی و روانی افراد نیز آسیب می رساند. یکی از این بدعتهای غلط که در طول سالهای اخیر به شدت از سوی علماء و مراجع دینی نفی شده و حتی از سوی مراجع قضایی به عنوان جرم شناخته شده است مراسم قمه زنی است.
به گزارش خبرنگار سلامت نیوز،این آیین علاوه بر آسیب های اجتماعی و سیاسی و عوارض فرهنگی و اعتقادی از منظر سلامت نیز قابل برسی است . به طور کلی در اسلام هر عاملی که به سلامت جسم و روح انسان آسیب برساند حرام شمرده شده و مورد نکوهش قرار گرفته است. به اعتقاد کارشناسان بهداشتی و متخصصان امور بهداشتی قمه زنی از یک سو ممکن است باعث خونریزی، عفونت های موضعی و قطع شدن برخی عروق و اعصاب فرد قمه زن شود . دکتر حسین ملک افضلی استاد دانشگاه تهران می گوید:«با توجه به این که پوست سر دارای گردش خون خوبی است، حتی جراحات کوچک آن هم می تواندخونریزی فراوانی به همراه داشته باشد.»
وی سپس خون ریزی، ایجاد جوشگاه ناهنجار(محل ترمیم زخم بدشکل) عفونت موضعی و قطع شدن برخی عروق و اعصاب رااز جمله عوارض فردی قمه زنی ذکر می کند و می افزاید:«احتمال بروز شوک ناشی از کم شدن حجم خون (به دلیل خونریزی شدید) احتمال بروز آنی(کم خونی)احتمال انتقال عفونت از بیرون جمجمه به درون آن و بروز عفونت های خطرناکی همچون منن‍ژیت، احتمال بروز کزاز و احتمال آلوده بودن قمه مورد استفاده و انتقال بیماری های عفونی خطرناکی همچون هپاتیت ب و حتی در موارد نادری بیماری هاری وجود دارد.»
قمه زنی خطر ابتلا به عفونت های پوست و عفونت های استخوانی را نیز در بر دارد و ممکن است عفونت های عمقی ناشی از قمه زنی، کانون های چرکی داخل نسج مغز موسوم به آبسه را ایجاد کند. آنان همچنین شکستگی استخوان های جمجمه و فرو رفتگی آن، پارگی سیستم وریدی مغز و مرگ سلولی را در قمه زنی محتمل می دانند از سوی دیگر می تواند بیماری های عفونی خطرناکی همچون هپاتیت ب را در جامعه گسترش دهد.
دکتر علی رضا زالی جراح مغز و اعصاب و استادیار دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی در مورد قمه زنی می گوید:
«پوست و مو، استخوان و نسج مغزی زیر استخوان در جریان اصابت قمه ممکن است دچار آسیب شوند. قسمت اعظم سیستم وریدی مغز که زهکشی تمام مغز را به عهده دارد و سینوس «بلیاژیتال» نامیده می شود، ممکن است در مسیر اصابت قمه قرار بگیرد که این مسئله ممکن است باعث ایجاد مشکلاتی نظیر، لختگی، پارگی و جراحت های وریدی و خونریزی بسیار شدید شود. بعضی اوقات اصابت قمه باعث می شود که قطعات استخوانی زیرین شکسته شده و به داخل فرو رود که اصطلاحاً شکستگی فرو رفته نامیده می شود.
در شکستگی فرو رفته خطری که وجود دارد این است که می تواند در آینده کانون های عفونت در آنجا شکل بگیرد.همچنین با توجه به اینکه رد زیر استخوان جمجمه پرده مغز قرار گرفته و اصابت قمه ممکن است باعث شود عفونت به پرده مغز هم راه پیدا کند و موجب مننژیت و عفونت های عمقی مغز شود، ضمن اینکه خود نسج مغز هم ممکن است به علت اصابت قمه دچار کوفتگی،خونریزی و عوارض دیگر شود.»
وی می افزاید :«اصولاً در اثر ضربات نوک تیز که به مغز وارد می شود چون این نوالحی دارای پوست هستند، ممکن است بات اصابت اجسام نوک تیز، مو و اجسام خارجی به داخل راه پیدا کنند که این خطر عفونت را چند برابر می کند و ممکن است این مسئله از چشم پزشک هم مخفی بماند، یعنی نگاه ظاهری در زخم این بیماران ممکن است مشکلات را چندان هویدا نکند ولی ممکن است بینار با یک مدت زمان تاْخیری علایم عفونی پیدا کند.»
انجام عمل قمه زنی موجب بروز جراحت‌های متعدد پوستی و ایجاد عفونت در محل می‌شود. همچنین آلوده شدن قمه به خون و ترشحات موجود در زخم باعث می‌شود افرادی که مجدداً از آن استفاده می‌کنند در معرض ابتلا به انواع عفونت‌های خطرناک از قبیل کزاز، هپاتیت B و هپاتیت C و ایدز قرار گیرند.
ذرات ویروسی که در قمه آغشته به خون باقی می‌ماند هنگام قمه زنی نفر بعدی از راه زخم های ایجاد شده وارد بدن او شده و ایجاد بیماری می‌کند. اکثر افراد آلوده به ویروس هپاتیت که از این طریق وارد بدن افراد می‌شود به تدریج باعث عفونت و تخریب کبد شده و بیمار را دچار زردی لاغری و در نهایت دچار مرگ زودرس می‌کند.
اما آسیب های قمه زنی صرفا به بیمارها و عفونت های جسمی تاثیر نمی گذارد بلکه ممکن است بهداشت روانی افراد به وِیژه کودکان را نیز تهدید کند دکتر مهدی بینا دانشیار رشته روانپزشکی در مورد اثرات قمه زنی بر روحیه کودکان می گوید:«چون در قمه زنی خون جاری می شود و این حرکت ریتم دار و با حرکت های بدنی و تکرار همراه است، قطعاً روی بچه ها اثر می گذارد. برخی از بچه ها با دیدن این عمل دچار رعب و هراس شده و حالت چندش به آنان دست می دهد. حالا اگر کودکی یا بزرگسالی به این مسئله به عنوان پدیده مذهبی نگاه کند، ممکن است قمه زنی در آینده باعث گریز او از مذهب شود.»
قطعا عزاداری و برگزاری مراسم و آئین های مذهبی می تواند در سلامت روانی و معنوی انسان ها تاثیر مثبتی بگذارد و تحقیقات علمی نیز این واقعیت را تایید کرده اند . اما استفاده از شیوه های غیر عقلانی نه تنها به تحقق این امر نمی انجامد بلکه سلامت جسمی ، روانی و اجتماعی افراد جامعه را به خطر می اندازد . تصویر غلطی که این شیوه عزاداری در افکار عمومی جهان می گذارد نوعی آسیب اجتماعی است که سلامت دین را تهدید می کند . لذا برای حفظ سلامت فردی و دینی باید از این شکل عزاداری به شدت پرهیز کرد .

نوشته شده در  چهارشنبه 87/10/18ساعت  3:48 صبح  توسط ابرقویی 
  نظرات دیگران()

معارف: استاد حوزه و دانشگاه در شهرکرد قمه زنی را خرافی ترین و مذموم ترین شیوه عزاداری برای امام حسین (ع) دانست.حجت الاسلام محمد عبداللهی، مدرس دانشگاه های شهرکرد به خبرنگار شبستان در استان چهارمحال و بختیاری گفت: عزاداری برای امام حسین در زمره برترین عبادات است اما قمه زنی مذموم ترین و زشت ترین شیوه عزاداری است.وی افزود: پیروی از این آداب و رسوم و عقاید خرافی موجب می شود تا دشمنان بهانه های جدیدی برای بی اعتبار نشان دادن عقاید مسلمانان به دست بیاورند.
وی تصریح کرد: مبلغان دینی و همچنین مسئولان نهاد های مذهبی باید با اطلاع رسانی به مردم به خصوص در شهر ها و روستا های دور افتاده و سنتی از پایدار ماندن اینگونه عقاید خرافی جلوگیری کنند.حجت الاسلام عبداللهی گفت: قمه زنی در روزگاران گذشته در بسیاری از روستا های استان مرسوم بوده که خوشبختانه در بسیاری از این مناطق به دست فراموشی سپرده شده است.وی با اشاره به سنتی بودن اعتقادات مردم برخی روستا های استان افزود: دولت اسلامی و مبلغان دینی باید تمام تلاش خود را برای از بین بردن شیوه غلط عزاداری به کار گیرند.وی همچنین به نقش موثر کانون های فرهنگی و هنری مساجد در این زمینه اشاره کرد و گفت: با توجه به جوان بودن اکثریت مخاطبان، این کانون ها می توانند به نهادینه سازی فرهنگ صحیح عزاداری کمک شایانی بکنند.وی همچنین خواستار رعایت شأن اهل بیت (ع) توسط مداحان شد و تصریح کرد: مداحان اهل بیت (ع) باید در مجالس روضه خوانی اشعار پرمحتوا و مورد تأئید علما را قرائت کرده و همچنین در روضه خوانی ها به روایان و احادیث معتبر با ذکر منبع استناد کنند. انتهای پیام/آسیه ارزانی - شهرکرد . منبع: http://www.shabestan.net/fa/pages/?cid=6600

نوشته شده در  چهارشنبه 87/10/18ساعت  3:43 صبح  توسط ابرقویی 
  نظرات دیگران()

نوشته زیر اقتباسی است از پاره‏ای بازتاب‏های جهانی از آنچه در برخی کشورهای شیعه نشین به عنوان «قمه زنی» جریان دارد و از زبان تازه مسلمانی فرضی بیان می‏شود؛ مکان و زمان و شخصیت‌های ان نیز فرضی است. پیشاپیش به دلیل به کار بردن بعضی عبارت‌های خشن از خوانندگان عزیز پوزش می‏طلبم.
چیزی که پیش از گرویدنم به مذهب تشیع همواره آزارم می‏داد و به خوبی دیده بودم دشمنان تشیع در کشور من که یک کشور غربی است و بسیاری دیگر از کشورها، در تبلیغات رسانه‏ای خود چگونه از آن سوءاستفاده می‏کنند، موضوع خرافات و به ویژه در سالهای گذشته «قمه زنی» بود.  پیش از ورود به ایران، «قمه زنی» را در گوگل جستجو کردم. اولین یافته‏ام روحانی ظاهرالصلاحی بود که در مزیت‏های قمه‏زنی صحبت می‏کرد؛ همو که بارها تصویرش را از شبکه‏های کشورم دیده بودم. اما من که با تحقیق کامل تشیع را انتخاب کرده بودم و مهمترین حجت من نیز بر این انتخاب، مظلومیت و در عین حال مهربانی و رحمت اباعبدالله الحسین(ع) بود، با این چیزها از راه بیرون نمی‏شدم؛ گرچه هرگاه اسلام خود را برای دوستانم بازگو می‏کردم، آنها با تعجب از همین روزنه بر من می‏تاختند و من را خشونت طلب و پرخاشگر معرفی می‏کردند!
من که با مطالعه دقیق در مکتب حیات‌بخش شیعه به آن گرویده بودم، به اصرار زیاد، یکی از رفقایم را که در گرویدنم به این مذهب، نقش بسزایی داشت، راضی کردم تا امسال محرم من را به جایی که این عمل در آنجا برگزار می‏شد، ببرد. با پافشاری زیاد من راضی شد، اما به خوبی شرم و خجالت را در چهره او دیدم و همین شرم و حیای او دلم را قرص می‏کرد که این موضوع در میان شیعیان عمومیت ندارد و بر اطمینان قلبی من از انتخاب این راه می‏افزود.
یکی از روزهای محرم به شهر مورد نظر رسیدیم. دور تا دور محل پر بود از جمعیت. دسته‏ای زنجیر زن با پیراهن‏های سیاهی که پشت آنها را به‏اندازه ضرب زنجیر پاره کرده بودند، وارد میدان شدند؛ مجلس، حال و هوای عجیبی گرفته بود! نگاه کردن به پوست‏های کبود که گاه تیغ‏های تیز لای دانه‏های زنجیر، آنها را پاره کرده بود، با رگ‏هایی متورم که دیگر ترکیده و خون از انها به بیرون فوران می‏کرد، قلب هر بیننده‏ای را آزار می‏داد؛ نمی‏دانم گریه من در ان حال بر عزای ابی عبدالله (ع) بود یا بر وضع رقت بار اینان ! پیرِ میدانداری که با بالا و پایین بردن دست راست خود، ضرباهنگِ زنجیرزنان را کم و زیاد می‏کرد، با نگاه به روحانی که ظاهرا برای مراسم دعوت شده بود و دیدن شدت جزع او، بر شدت عمل خود تحریک می‏شد و زنجیرها با سرعت و قدرت بیشتری به پشت و گاه بر سر و صورت زنجیرزنان می‏خورد. آن روحانی محترم که چند قدمی من بود، انگار به خود امد و متوجه تاثیر گریه‌اش بر آن صحنه شد. خود را کنترل کرد و دست آن پیرمرد نیز آرام گرفت. دسته زنجیرزن هم ازسوی دیگر میدان خارج شدند، در همین گیر و دار صدای جمعیتی خروشان که به محل نزدیک می‏شدند همه را متوجه خود کرد!
پیشاپیش آنان گوسفندی برای ذبح آوردند و بَرّه‏ای که معلوم بود مدتی است از شیر گرفته شده را از مادر جدا کرده و برای آنکه چشم آن بره به مادرش نیفتد، کیسه‏ای به سر او کشیده، و در جایی مخصوصی نگه داشتند؛ پارچه‏ای سبز به گردنش بسته بودند و با احترام کامل به او آب داده، رو به قبله خوابانیدند، بسم الله گفتند و برای آنکه زیاد زجر و درد نکشد با چاقویی تیز، سریع خلاصش کردند. گفتم می‏دانی برای چه بسم الله می‏گویند؟ گفت: برای چه؟ گفتم: یکی از دلایلش آن است که اینجا قرار است خونی از یک جاندار بر زمین بریزد و «بسم الله» یعنی خدایا فقط با اجازه تو، چنین کاری می‏کنم. رفیقم گفت عجب! تفاسیر زیادی شنیده بودم\ ولی این تاحالا به گوشم نخورده بود!
لاشه گوسفند را باز به احترام بلند کردند و در پی آنها عده‏ای فریادزنان در حالی که تیغ‏های برهنه را بالا و پایین می‏بردند، وارد شدند! سراسیمه داخل جمعیت شدم؛ پنداشتم دشمنی به جمعیت هجوم آورده و اینان برای مقابله با او شمشیر و تیغ از نیام کشیده‏اند. با کمال تعجب دیدم با همان تیغ‏ها بر سر خود می‏کوبند و خون بر سر و روی خود جاری می‏سازند و کمی آن‌طرف‌تر جلوی چشم مادر و پدر، حسین حسین گویان، سر ِطفلکی معصوم را در حالی که مادرش به خود می‏لرزید و دست شویش را گرفته بود تا قمه را کمی پایین بگیرد و آرام بر فرق بچه بزند، برای قمه آماده می‏کرد. بچه‏ها از ترس دست در دهان می‏کردند و به مادران خود می‏چسبیدند؛ عده‏ای از زنان و مردان سالخورده با دیدن آن صحنه رقت بار، از مجلس بیرون رفتند. تعدادی زن و مرد خارجی که هیأتشان به مردم کشورهای آسیای شرقی می‏خورد و معلوم بود تاب نگاه کردن ندارند، سر را میان دو دست گرفته دست‏ها را بالا برده و با حرص و ولع خاصی در حال فیلمبرداری از مراسم بودند؛ بدون آنکه خود به صحنه نگاه کنند. یکی از آنها دوربین را به بغل دستی داد و به سرعت به حاشیه میدان رفت و به تیر برق کنار خیابان تکیه زد. در حالی که می‏شد سرگیجه و تهوع را در سر و صورتش مشاهده کرد.
گفتم اینها کیستند؟ گفت شیعیان و عاشقان امام حسین؛ ‌گفتم: آیا می‏دانی شیعه حقیقی امام حسین کیست؟ گفت: می‏دانم، ولی دوست دارم از زبان تو بشنوم؛ گفتم: تا آنجا که من می‏دانم، امام حسین برای پیراستن دین از خرافات و پلشتی‏ها که توسط یزید و اجدادش بر آن وارد شده بود، کشته شد و مگر می‏شود پیرو و عاشق کسی بود اما هدفی که برای آن جانش را فدا کرده فراموش کرد حتی اگر این کار از روی عشق واقعی هم باشد، عاشق وقتی ببیند کمترین اتهامی به معشوقش وارد می‏شود، از همه چیزش می‏گذرد حال آنکه اینها می‏دانند هیچ تضمینی وجود ندارد که اگر امروز از این خرافات که همه عقلا و مراجع شیعه آن را رد می‏کنند، دست نکشند فردا هر نورسیده‏ای هرچه خواست به نام عشق به کوی معشوق می‌ریزد و آن وقت دیگر از دست اینها هم کاری بر نیاید.
هنوز دسته قبل کاملا از میدان بیرون نشده بودند که هیأتی دیگر که به آرامی زنجیر می‏زدند و مداحی خوش‌صدا هم اشعاری رسا و جانسوز در رسای امام حسین (ع) می‏خواند، وارد میدان شد. دقایقی بعد دیدم طلبه جوانی که همراه هیأت زنجیر زن بود و قدم به قدم با مداح حرکت می‏کرد نزد این روحانی امد و با متانت و بعد از گفتن عظم الله اجورکم... گفت ببخشید حاج اقا ! کارهای هیأت قبلی را تأیید می‏کنید؟ گفت: نه؛ گفت: پس چرا چیزی نگقتید!؟ گفت موقعیت مناسب نبود. گفت اینها همه مسلمان بودند و شیعه امام حسین؛ آیا فکر می‏کنید موقعیت ما روحانیون در نظام اسلامی برای اینگونه موارد از موقعیت امام حسین و یارانش در برابر دشمن سخت‏تر است؟
آن روحانی محترم گفت نمی‏دانم تاحالا این جوری به قضیه نگاه نکرده بودم ولی یک دست صدا ندارد. به رفیقم گفتم راستی اگر با هر هیأتی یک روحانی آگاه مثل این طلبه ی جوان همراه می‏شد ایا بازهم شاهد اینگونه صحنه‏ها بودید؟ رفیقم دست یکی از آنها را گرفت و گفت: شما از چه کسی تقلید می‏کنی؟ او نام یکی از مراجع را برد. گفت: ایا تاکنون او خود قمه زده است؟ گفت: هرگز نشنیده ام؛ از او پرسید: می‏دانی که او و همه مراجع به نام و پرهیزگار به این کار فتوای به حرمت داده‏اند؟ گفت: آری می‏دانم ولی به حال تو تآسف می‏خورم که از تاریخ بی‏اطلاعی! رفیقم گفت: چطور؟ گفت: مگر نشنیده‏ای که عده‏ای از تجار خدمت آیت‌الله بروجردی رسیدند و وقتی او آنها را از امثال اینگونه امور منع کرد، آنها هم گفتند: ما در همه سال از تو تقلید می‏کنیم، ولی در این یک روز می‏خواهیم به سبک خودمان عمل کنیم! من هیجان زده حرفش را قطع کردم و گفتم: خوب این چه چیزی را ثابت می‏کند؟ گفت: ای بابا خوب معلوم است؛ یعنی اینکه ما سند تاریخی داریم که قبلا هم چنین کارهایی می‏شده است و مراجع چیزی نمی‏گفتند!
از اینکه آن واقعه را به صورت وارونه مصادره به مطلوب کرده بود، هیچ پاسخ و راه محاجه و استدلالی برایش نیافتم و به رفیقم گفتم او را به حال خود رها کن.
به رفیقم گفتم: در اثنای مطالعاتم روی مکتب نجاتبخش شیعه، این روایت را که به گمانم از امام صادق (ع)باشد دیدم که فرموده‏اند: «همه ما اهل بیت کشتی و باب نجاتیم ولی کشتی جدمان حسین(ع) سریع‏تر است.»
گیرم که اینهمه استدلال بر حرمت قمه زنی وجود نداشته باشد، با این رفتاری که شما در روز عاشورا از خود بروز می‏دهید، چه کشتی و باب نجاتی از امام خود به دنیا معرفی می‏کنید؟ شکی نیست که مرام حسین (ع) امروز با رفتار ما شیعیان به جهان عرضه می‏شود و گرچه او نوری است که حتی با هزازان خرافه و دسیسه دوست و دشمن خاموش نمی‏شود اما بی شک ما با برخی اعمال زشت و کریه خود به جای سرعت و وسعت دادن به آن، حرکت مکتبش را در جهان کند و دایره اش را تنگ می‏کنیم.
آن حسینی که من در مطالعاتم شناخته‌ام، کشتی نجاتی است که حتی نگاه به عزاداری آن هم مظلومیت اما یک نوع شجاعت عقل گرایانه و از روی انتخاب، نه هیجان و تهور را پیش پای آدمی می‏گذارد اما کشتی نجاتی که اینان معرفی می‏کنند ایا اینگونه است؟ با دیدن این صحنه‏های مردم گریز باید به این سوال‏ها جواب داد که این چه کشتی نجاتی است که انسان نه تنها در رسیدن به کمالات سرعت نمی‏گیرد، بلکه قلب و دل ادمی چرکین می‏شود و درجا می‏زند؟!
کشتی نجاتی که در این صحنه‏ها به من معرفی می‏شود نه تنها وسعت ندارد بلکه دایره اش ان قدر تنگ و محدود شده که فقط عده‏ای تیغ زن و قفل زن و قمه زن که به هیچ منطق و استدلالی، حتی گوش نمی‏دهند، می‏توانند داخل ان شوند! چگونه است که از میلیونها مردم عزادار ایران و سایر کشورهای مسلمان، اکثریت انها عزاداریشان معمولی است که هر بیننده‏ای با نگاه به ان گرچه دلش می‏شکند و‏های های گریه می‏کند اما بعد از ان احساس سبکی و ارامش می‏کند اما با دیدن این مناظر جز چندش و تهوع چیزی در دلش نمی‏ماند و حتی انها که ان را با دید مثبت نگاه می‏کنند اما تاب این کارها را ندارند چه بسا به خاطر عدم توانایی بر این امور خود را از دایره ی حسینیان بیرون بدانند و همواره بر این امر تاسف بخورند و خود را ملامت کنند؛ ایا این کار با وسعت باب و کشتی نجات حسین(ع) همخوانی دارد؟
به رفیقم گفتم ایا اینها می‏دانند که امروز چشم دنیا به مکتب نجات بخش شیعه دوخته شده است ایا می‏دانند رهبران جهادی در لبنان و حتی فلسطین که بعضا شیعه هم نیستند اما از این مکتب و امام این مکتب الهام می‏گیرند و در مقابل دشمن مشترک مقاومت می‏کنند؟ و ایا می‏دانند دشمنان شیعه با استناد به اینگونه اعمال چه تبلیغات وسیعی بر علیه مسلمین راه‏انداخته‏اند و ایا با این کارها به حرکت کشتی حسین (ع) در جهان سرعت می‏بخشند یا مردم را بر سر دو راهی متوقف می‏کنند؟ راستی چرا این جماعت، شمشیر خود را بر سر اسرائیل نمی‏کوبند و چرا مسلمین غزه را یاری نمی‏رسانند؟! دوستم که البته همه جا از نظرات من دفاع می‏کرد و از ته دل از اعمال این دسته دل ناخوش بود، اینجا قیافه‏ای حق به جانب گرفت و گفت:حرف خوبی زدی؛ اتفاقا اینها چون افراد دلیر و شجاعی هستند و اکنون دستشان به ان دشمن مشترک نمی‏رسد اینگونه بر سر و صورت خود می‏کوبند و مثل این است که دارند مشق شمشیر می‏کنند ! گفتم اگر چنین است می‏شود روز عاشورا با اموزش برنامه ریزی شده تیر اندازی و مشق شمشیر برای این گروه برای روز موعود مقابله با دشمن مشترک در رکاب امام زمان به امادگی دفاعی واقعی پرداخت؛ ایا نشان دادن صحنه‏های پیکرهای پاره پاره بچه‏ها مظلوم غزه در کنار این صحنه‏های فجیع برای صهیونیسم غاصب چیزی جز دل خوشی انها دارد؟!
تصور کنید سران امریکا و رژیم غاصب اسرائیل را که امروزه با دیدن صحنه‏های غزه باده می‏نوشد و در قهقه ی بد مستی خود به مسلمین می‏خندد و از طرفی ما را هم ببینند که مثل صیدی که صیاد دست و پایش را بسته خود را به هر دری می‏زند تا خلاصی یابد و صیاد نیز نظاره گراست و می‏بیند و می‏خندد ! من در جایی از قران خوانده ام که شما کاری کنید تا کفار غیظشان بگیرد و حتی از غصه دق کنند اما اگر این استدلال تو درست باشد، ما بر عکس خود را گرفتار غیظ نا بجا و بی مورد کرده ایم و دل دشمن را شاد.
و به نظر تو، اگر از امام حسین (ع) بپرسیم که ما در غم جنایات امروز اسرائیل در غزه می‏سوزیم و دشمنان ما و تو صحنه‏های قمه زنی ما را در کنار کودکان به خاک و خون کشیده غزه می‏بینند و می‏خندند ایا اجازه می‏دهید بر سر و روی خود بزنیم؟ امام چه پاسخی خواهند داد؟
رفیقم عرق پیشانیش را پاک کرد و چیزی نگفت. گفتم در این چند وقتی که در کشور شما بودم ندیدم تلوزیون شما به صورت هنرمندانه و جدی به این مقوله وارد شود؛ چرا؟ گفت: آنها از ورود جدی به این قضایا واهمه دارند گفتم: چرا؟! گفت: چون حوزه دین است و می‏ترسند همانند سریالی قرآنی که این روزها در حال پخش است به انها ایراد بگیرند. گفتم اولا هر کار بزرگی خطر هم دارد ثانیا می‏شود قبل از ورود به ساخت اینگونه برنامه‏ها با ارائه فیلمنامه و...، امضای مراجع تقلید یا حوزه‏های مهم علمیه را پای کار گرفت و با خیال اسوده وارد میدان شد. گفت البته اینگونه هم نیست که تلوزیون ما بی کار نشسته باشد، انجا را نگاه کن ! و با دستش سمت راست میدان را به من نشان داد گفتم انها کیستند؟ گفت دوربین ویژه صدا و سیماست که برای مستند سازی امده است. من به گروه بزرگ تلوزیونی نگاه می‏کردم و دسته‏های قمه زن که دیگر قمه‏ها را انداخته بودند و با سر و صورت زخمی توسط نیروهای مخصوص به اتوبوس هدایت می‏شدند.
پاورقی:
در پاره‏ای از استنادات این داستان از کتاب "قمه زنی سنت یا بدعت " (مهدی مسایلی) بهره جسته ایمَ منبع:  http://tabnak.ir/pages/?cid=31698

نوشته شده در  چهارشنبه 87/10/18ساعت  3:40 صبح  توسط ابرقویی 
  نظرات دیگران()

انحطاط تمدن غرب، اتوبوس‏های لندن وجود خدا را زیر سوال می‏برند!
در ماه ژانویه، تعدادی از اتوبوس‏های قرمز رنگ معروف لندن، حامل شعار تبلیغی جدیدی خواهند بود که وجود خدا را زیر سوال می‏برند.به گزارش بازتاب آنلاین به نقل از بی.بی.سی، در ماه ژانویه، تعدادی از اتوبوس‏های قرمز رنگ معروف لندن، حامل شعار تبلیغی جدیدی خواهند بود که وجود خدا را زیر سوال می‏برند.این فعالیت تبلیغاتی ضد دینی و غیرعادی را یکی از زنان کمدین بریتانیا سازمان داده است و برای انجام این تبلیغ، تاکنون کمک‏های مالی قابل توجهی را نیز از افراد و سازمان‏های ضد دین، دریافت کرده است. اتوبوس‏های بزرگ قرمز رنگ، نمادهایی از لندن هستند و به طور معمول روی آنها آگهی‏هایی برای تبلیغ فیلم‏ها، تئاترها، پوشاک و محصولات آرایشی به چشم می‏خورد؛ ولی در سال جدید، این اتوبوس‏ها حامل پیامی کاملا متفاوت خواهند بود. شعاری که با حروف درشت در دو طرف اتوبوس‏ها نصب خواهد شد و می‏گوید: "احتمالا هیچ خدایی وجود ندارد. همین الآن به نگرانی‏ها پایان بده و از زندگی لذت ببر".
«آدریانه شرین»، نویسنده نمایش‏های کمدی، که این فعالیت تبلیغاتی را شکل داده است، می‏گوید: این اقدام، پاسخ به آگهی‏هایی است که در طول تابستان برای تبلیغ مسیحیت روی اتوبوس‏ها به چشم می‏خورد و وب‏سایتی را تبلیغ می‏کرد که به مردم هشدار می‏داد هر کس خدا را تکذیب کند، محکوم خواهد شد تا برای ابد در جهنم عذاب بکشد.
در ماه اکتبر، شرین برای انجام این فعالیت ضد دینی، خواستار دریافت کمک‏های مالی شد تا بتواند فعالیت هشت هزار دلاری خود را تامین مالی کند. وی بلافاصله از حمایت‏های انجمن Humanist (انسان گرا) بریتانیا و «ریچارد داوکینز»، مبلّغ خداناباوری (atheism) و نویسنده کتاب "توهم خدا" برخوردار شد.وی که بیش از ??? هزار دلار برای این فعالیت خود جمع‏آوری کرده، ایده گسترش این تبلیغات در دیگر شهرهای بریتانیا را نیز در سر می‏پروراند.شرین می‏گوید فعالیت تبلیغی او می‏تواند باورهای مردم را تغییر دهد. او می‏گوید: ما می‏خواهیم موضوع خداناباوری را به یک جریان فکری مستقل تبدیل کنیم تا مردم بپذیرند که "خداناباور" بودن، اشکالی ندارد.نکته قابل توجه اینکه «آدریانه شرین» اعتراف می‏کند که مردم و جامعه در حال حاضر چنین موضوعی را نمی‏پذیرند و آنرا غیرعادی می‏دانند.شایان ذکر است که واکنش مسیحیان به این فعالیت ضد دینی، به طور تعجب‏بر‏انگیزی مثبت بوده است. کلیسای بریتانیا گفته است که از حق هر کس برای ترویج مذهب یا دیدگاه فلسفی خود، دفاع می‏کند.

نوشته شده در  چهارشنبه 87/10/18ساعت  3:32 صبح  توسط ابرقویی 
  نظرات دیگران()

حجت‌الاسلام "محمدتقی رهبر" امام جمعه موقت اصفهان، در نماز جمعه این هفته این شهر، به فرا رسیدن ایام محرم اظهار داشت: مردم ‌ما با قیام‌هایی نشات گرفته از قیام "امام حسین(ع)" در "کربلا"، زمینه‌ساز پیروزی نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران در برابر طاغوت شدند، و این یکی از نشانه‌های مثبت ماندگاری نهضت عاشورا در تاریخ است. وی به نهی عمل قمه‌زنی توسط مقام معظم رهبری اشاره کرد و افزود: امروز، روزی است که به برکت انقلاب اسلامی باید عاشورا را به بهترین شکل به دنیا نشان داد و در جهت مبارزه با خرافات وارد شد و در پیاده سازی فرهنگ اصیل عاشورا به طور قاطع از مسئولین ذیربط و نیروی انتظامی حمایت خواهیم کرد.

حجت‌الاسلام "محمد‌تقی رهبر" با اشاره به اینکه، ما به نام اسلام و قرآن انقلاب کرده و نباید از خط قرمز‌های اعتقادی و دینی عبور کنیم، افزود: در عزاداری "سیدالشهدا(ع)"، نباید از ابزار و آلات موسیقی، و کار‌های ناشایستی چون قمه‌زنی، استفاده کرد، و اکنون نیز به خاطر سوءاستفاده‌های دشمنان، قمه‌زنی، خط قرمز ‌ما حساب می‌شود که نباید از این خط قرمز عبور کرد.

منبع:http://tashaio.com/index.php?option=com_content&task=view&id=58&Itemid=42


نوشته شده در  چهارشنبه 87/10/18ساعت  3:28 صبح  توسط ابرقویی 
  نظرات دیگران()

در مورد منشا اصلی قمه‎زنی، اقوال مختلفی وجود دارد؛(1) اما آنچه که بیشتر از همه مستند و قابل اثبات است، این است که تیغ‎زنی و قمه‎زنی رسومی عاریتی‎اند که از جانب ترک‎های آذربایجان به فارس‎ها و اعراب منتقل شده‎اند. (2)  نویسنده عراقی الاصل کتاب «تراژدی کربلا» نیز بر این عقیده است که مراسم‎هایی از قبیل قمه‎زنی، قبل از قرن نوزدهم در عراق مرسوم نبوده و به تدریج از اواخر این قرن در آن کشور رواج یافته است. بنابراین مراسم قمه‎زنی و ... از خارج عراق به آن کشور وارد شده و ریشه عربی ندارد.(3) 

شیخ کاظم دجیلی نیز در تایید این نظر می‎گوید: «عرب‎های عراق تا آغاز قرن بیستم در این گونه مراسم‎ها شرکت نمی‎کردند؛ این اعمال در ابتدا در میان ترک‎های عراق، فِرَق صوفیه و کُردهای غرب ایران مرسوم بود.» (4)

گزارشی از مقامات بریتانیایی درباره مراسم عاشورای 1919 م. در نجف حاکی است که گروهی صد نفره از شیعیان ترک در آن سال به قمه‎زنی پرداخته بودند. (5)

از نظر تاریخی مسلم است که قمه‎زنی در ایران تا پیش از صفویه هیچگونه سابقه‎ای نداشته است و محور تردیدها در آن است که آیا در زمان صفویه به وجود آمده است و یا این که بعد از صفویه در زمان قاجاریه وارد شده و رواج یافته است؟

خاطره‎ای از سید محمد بحرالعلوم، این نظر را تایید می‎کند: «هنگامی که حدود 50 یا 60 سال پیش در نجف بودم، تنها چند هیئت ترک در آن شهر حضور داشت. آنان در ایام عزا به منزل سید بحرالعلوم بزرگ می‎رفتند و با کسب اجازه از ایشان به خواندن ابیاتی سوزناک درباره امام حسین علیه السلام می‎پرداختند. برخی از آنان نیز در ضمن ذکر مصیبت برای همدردی با امام حسین علیه السلام جراحت‎های خفیفی به خود وارد می‎کردند. به تدریج این گونه اعمال رو به تحول و گسترش گذاشته تا آن که پس از ممنوعیت قمه‎زنی در دوره نخست وزیر یاسین هاشمی، در سال 1935 م. به اوج خود رسید. در واقع این اِعمال زور، تاثیری معکوس داشت؛(6) به نحوی که یک هیئت قمه‎زنی، به سه هیئت تبدیل شد.»(7)

حاج حمید راضی (متوفی سال 1953 م.) از معمرین اهل کربلا که نزدیک به 110 سال عمر کرده بود، خاطرات خود درباره عزاداری امام حسین علیه السلام نقل می‎کند که مراسم قمه‎زنی و ... در ایام جوانی او در شهر نجف و کربلا مرسوم نبود.(8)

در دوره قاجار علمای بزرگی مثل علامه سید محسن امین عاملی، قمه‎زنی و نظایر آن را غیر شرعی و شیطان‎پسند خوانده و به مخالفت با آن پرداختند که باز هم - با توجه به این که قمه‎زنی به سرعت جایگاه مطلوبی نزد عوام الناس یافته و جزئی لاینفک از مظاهر دینداری، با لعاب تعصب مردم شده بود - نه تنها مخالفت این دسته از علما موثر واقع نشد، بلکه به تشکیل جبهه‎ای در بین مردم و برخی علمای موافق قمه‎زنی منجر شد؛ تا جایی که برای مثال به علامه سید محسن امین عاملی تهمت زدند که می‎خواهد اخبار را نسخ کند و از اجرای اعمال دین جلوگیری کند!

همچنین در خاطرات شفاهی هیچ یک از کهن‎سالان نجف و کربلا از برگزاری مراسم قمه‎زنی و ... قبل از نیمه قرن نوزدهم یاد نشده است. این گونه مراسم‎ها برای اولین بار توسط برخی زائران تُرک از طایفه قزلباش رواج یافت. آنان به هنگام زیارت امام حسین علیه السلام با شمشیرهایی مخصوص، به سرهای خود ضربه می‎زدند. (9)

از نظر تاریخی مسلم است که قمه‎زنی در ایران تا پیش از صفویه هیچگونه سابقه‎ای نداشته است و محور تردیدها در آن است که آیا در زمان صفویه به وجود آمده است و یا این که بعد از صفویه در زمان قاجاریه وارد شده و رواج یافته است؟ (10)

الف- ورود قمه‎زنی به ایران در زمان صفویان و جریان فداییان
اقدامات مهم صفویان در زمینه عزاداری، یکی، رسمی و حکومتی کردن مجالس سوگواری و دیگری، ابزارمند کردن و نیز پدید آوردن آیین‎ها و رسوم جدید عزاداری بود.(11)

«پیتر دلاواله» سیاح ایتالیایی از عزاداری شیعیان در اصفهانِ عصر صفوی سال 1037 قمری چنین گزارش می‎دهد: «تشریفات و مراسم عزاداری عاشورا به این قرار است که همه غمگین و مغموم به نظر می‎رسند و لباس عزاداری به رنگ سیاه - یعنی رنگی که در مواقع دیگر هیچ وقت مورد استعمال قرار نمی‎گیرد - بر تن می‎کنند. هیچ کس سر و ریش خود را نمی‎تراشد و به حمام نمی‎رود. به علاوه نه تنها از ارتکاب هر گناه پرهیز می‎کنند، بلکه خود را از هرگونه تفریح و خوشی محروم می‎سازد.

حاج حمید راضی (متوفی سال 1953 م.) از معمرین اهل کربلا که نزدیک به 110 سال عمر کرده بود، خاطرات خود درباره عزاداری امام حسین علیه السلام نقل می‎کند که مراسم قمه‎زنی و ... در ایام جوانی او در شهر نجف و کربلا مرسوم نبود.

جمعی در میدان‎ها و کوچه‎های مختلف و جلوی خانه‎های مردم، برهنه و عریان در حالی که فقط با پارچه سیاه یا کیسه تیره رنگی ستر عورت کرده و سر تا پای خود را با ماده‎ای سیاه و براق ... رنگ زده‎اند، حرکت می‎کنند ... به همراه این افراد، عده‎ای برهنه نیز راه می‎روند که تمام بدن خود را به رنگ قرمز در آورده‎اند؛ تا نشانی از خون‎هایی که به زمین ریخته و اعمال زشتی که در آن روز (عاشورا) نسبت به حسین انجام گرفته است، باشد. همه با هم، آهنگ‎های غم‎انگیز در وصف حسین و مصائب وارد بر او می‎خوانند و دو قطعه چوب یا استخوانی را که در دست دارند، به هم می‎کوبند و از آن صدای حزن‎انگیزی به وجود می‎آورند و به علاوه حرکتی به سر و تن خود می‎دهند که علامتی از اندوه بی‎پایان آنها است و بیشتر به رقص شباهت دارد... (12)

عزاداری" 

علاوه بر ابزارآلات جدید، از این دوره بود که آداب و رسوم نوینی هم در سلک آیین‎های عزاداری درآمد؛ آدابی چون «تیغ‎زنی»، «قفل‎زنی»، «سنگ‎زنی» و «قمه‎زنی» را از این جمله شمرده‎اند.(13)

استاد یوسفی غروی نیز در این باره می‎گوید: «از نظر تاریخی، ظاهراً آن وقت که صفویه سر کار آمدند، قمه‎زنی پدید آمد و مسلماً هیچ سابقه‎ای هم بر صفویه ندارد؛ اما هنوز به یقین نرسیده‎ایم که آیا قبل از عثمانی‎ها هم این کار انجام می‎شده است یا نه؟

نویسنده عراقی الاصل کتاب «تراژدی کربلا» نیز بر این عقیده است که مراسم‎هایی از قبیل قمه‎زنی، قبل از قرن نوزدهم در عراق مرسوم نبوده و به تدریج از اواخر این قرن در آن کشور رواج یافته است. بنابراین مراسم قمه‎زنی و ... از خارج عراق به آن کشور وارد شده و ریشه عربی ندارد.

روال حکومت‎ها این است که اعمال و رفتارها را از همدیگر یاد می‎گیرند؛ عثمانی‎ها گروه فدائیان داشتند؛ صفویه هم یک گروه فدائیان درست کرده بودند و مانند آل بویه که در قرن سوم و چهارم در بغداد، عمدتاً دسته‎های اولیه عزدارای‎شان، دسته‎های نظامی‎شان بود، به ارتش دستور داده بودند که به طور منظم و دسته‎بندی شده، دسته عزاداری راه بیاندازند. صفویه هم وقتی سر کار آمدند این برنامه را تکرار کردند. یکی از افواج فدائیان، قزلباش صفوی بودند که همیشه به نشانه آماده به خدمت، سرشان تراشیده بود. در کتاب «تاریخ شاه عباس کبیر» از نصرالله فلسفی - که در پنج جلد نوشته شده و یکی از وسیع‎ترین و دقیق‎ترین تواریخ است - به تفصیل، «فوج فدائیان» معرفی شده‎اند. در وصف آنان آمده که حتی در تمریناتشان گوشت حیوانات مختلف و حتی مار را می‎خوردند که هنوز هم در بعضی از ارتش‎های جهان معمول است؛ مثلاً در ارتش صدام نیز یک فوج فدائی این طوری وجود داشت. خلاصه این که فدائیان صفویه در روز عاشورا شمشیر به دست، بیرون آمدند و تصورشان این بود که نوعی همدردی و مواسات با اصحاب امام حسین علیه السلام داشته باشند. آنان می‎گفتند در چنین روزی که اصحاب امام حسین علیه السلام و خود امام، و بنی‎هاشم تیر می‎خورند، پس ما هم این حالت را برای خودمان ایجاد می‎کنیم؛ یعنی نشان دهیم که ما در راه امام حسین فدوی هستیم و حاضریم سرمان بریده شود؛ و این شروع قمه‎زنی شد.»(14)

البته در آن زمان نیز اکثر جامعه به علمایی که با این بدعت‎ها به مخالفت برمی‎خاسته‎اند، توجه خاصی نمی‎کردند، تا آنجا که عالمی مثل «مقدس اردبیلی» به خاطر مخالفت با این نوع حرکات در عزای امام حسین علیه السلام، از سوی اکثریت جامعه طرد می‎شود: (15)

این که فدائیان صفویه در روز عاشورا شمشیر به دست، بیرون آمدند و تصورشان این بود که نوعی همدردی و مواسات با اصحاب امام حسین علیه السلام داشته باشند. آنان می‎گفتند در چنین روزی که اصحاب امام حسین علیه السلام و خود امام، و بنی‎هاشم تیر می‎خورند، پس ما هم این حالت را برای خودمان ایجاد می‎کنیم؛ یعنی نشان دهیم که ما در راه امام حسین فدوی هستیم و حاضریم سرمان بریده شود؛ و این شروع قمه‎زنی شد.»

«میرزا عبدالله افندی - از علمای شیعه معاصر شاه سلطان حسین - در بخشی از کتاب «تحفه فیروزیه» خود به این مخالفت‎ها اشاره می‎کند... مطابق روایت جاسم حسن شبر در «ارشاد الخطیب»، داستان از این قرار است که مقدس اردبیلی چندی از حرکات ناشایستی که بعضی مردم در امر عزاداری امام حسین علیه السلام مرتکب می‎شده‎اند، رنجیده‎خاطر شده و با این استدلال که این اعمال جزو رسوم اقامه عزا نیست و در سیره اهل‎بیت علیهم السلام نیز وجود ندارند، آنان را از این کار نهی می‎کند. لکن مردم به منع او وقعی ننهاده، بر شدت و گستره عمل خود افزودند. تا آنجا که وی آزرده شده، حتی در مقام اعتراض، ترک آن دیار (اردبیل) کرده و به یکی از قریه‎های اطراف می‎رود تا صدای عزاداری مردم به آن شیوه را نشنود.»(16)

ب- رواج قمه‎زنی در دوران قاجار
از شاخصه‎های عزاداری در دوره قاجار، عمومیت یافتن رسم تیغ‎زنی و قمه‎زنی است؛ رسمی که البته پیش از آن هم مسبوق به سابقه‎ای چند ساله بود، اما مشخصاً در این دوره گسترش و رواجی بی‎سابقه یافت. (17)

بنجامین، سفیر کبیر آمریکا در ایرانِ عهد ناصرالدین شاه، در توصیف مراسم قمه‎زنی در سفرنامه‎اش چنین می‎نویسد: «سال 1884 میلادی من در تهران اقامت داشتم. دسته‎هایی در خیابان‎ها حرکت می‎کردند و احساسات تند و شدید بی‎سابقه‎ای از خود نشان می‎دادند... در این میان ناگهان جمعی سفیدپوش که کاردهایی در دست داشتند، پدیدار شدند که با هیجان زیاد کاردها را بالا برده و به سر خود می‎زدند و خون از سر آنها و از کاردهایی که در دست داشتند، فواره می‎زد و سر تا پایشان را سرخ کرده بود. واقعاً که منظره دلخراش و بسیار تاثرآوری بود که هرگز نمی‎توانم آن را از یاد ببرم. کسانی که در این دسته‎ها قمه می‎زنند، گاهی اوقات آنقدر به هیجان آمده و یا خونی که از آنها می‎رود (آن قدر زیاد است) که بی حال شده و روی زمین می‎افتند و حتی ممکن است اگر فوراً مداوا نشوند، جان خود را از دست بدهند.»(18)

البته در آن زمان نیز اکثر جامعه به علمایی که با این بدعت‎ها به مخالفت برمی‎خاسته‎اند، توجه خاصی نمی‎کردند، تا آنجا که عالمی مثل «مقدس اردبیلی» به خاطر مخالفت با این نوع حرکات در عزای امام حسین علیه السلام، از سوی اکثریت جامعه طرد می‎شود.

باید گفت در این دوره، خطبایی مثل آخوند ملاآقا بن عابد شیروانی (معروف به فاضل دربندی) با کتابش به نام «اکسیر العبادات فی اسرار الشهادات) همین قدر که در رونق‎بخشی به مجالس عزا در آن دوره نقش داشتند، در ورود مطالب سست و جعلی و خرافات و در نتیجه عوام‎گرایی این مجالس هم موثر بوده‎اند. (19)

در این دوره نیز علمای بزرگی مثل علامه سید محسن امین عاملی، قمه‎زنی و نظایر آن را غیر شرعی و شیطان‎پسند خوانده و به مخالفت با آن پرداختند که باز هم - با توجه به این که قمه‎زنی به سرعت جایگاه مطلوبی نزد عوام الناس یافته و جزئی لاینفک از مظاهر دینداری، با لعاب تعصب مردم شده بود - نه تنها مخالفت این دسته از علما موثر واقع نشد، بلکه به تشکیل جبهه‎ای در بین مردم و برخی علمای موافق قمه‎زنی منجر شد؛ (20) تا جایی که برای مثال به علامه سید محسن امین عاملی تهمت زدند که می‎خواهد اخبار را نسخ کند و از اجرای اعمال دین جلوگیری کند! (21)

پی‎نوشت‎ها:

1- مقاله رساله شیعه، مروری بر تاریخ تکوین مجالس و آیین‎های عزاداری در ایران، محسن حسام مظاهری، مجله اخبار ادیان، شماره 18، فروردین و اردیبهشت 1385 .

2- شرح زندگانی من یا تاریخ اجتماعی و اداری دوران قاجاریه، عبدالله مستوفی، ج 1 و 3 .

3- تراژدی کربلا، ابراهیم حیدری، ترجمه علی معموری، ص 475 .

4- عاشوراء فی النجف و کربلا، کاظم دجیلی، ص 287، جیات عراقی من وراء البوابه السوداء، محمود دره، ص 24 .

5- نقاش، ص 269 .

Administration Report of The Shamiyya Division, Great Britain

6- به حکم «الانسان حریص علی ما منع» هرگاه اعمال فشار با تبیین علمی و فرهنگ سازی همراه نباشد، اثر معکوس خواهد داشت.

7- گفتگو با سید محمد بحرالعلوم پیرامون عزاداری حسینی، مجله «النور» شماره 74، ژوئیه 1997 م.

8- گفتگو با دکتر شاکر لطیف، 12/4/1996 م.، کتاب تراژدی کربلا .

9- النجف الاشرف عادات‎ها و تالیدها، طالب علی شرقی، ص 223- 220 .

10- قمه‎زنی، سنت یا بدعت؟ مهدی مسائلی، ص 19 .

11- مقاله رساله شیعه، مروری بر تاریخ تکوین مجالس و آیین‎های عزاداری در ایران، محسن حسام مظاهری، مجله اخبار ادیان، شماره 18، فروردین و اردیبهشت 1385 .

12- سفرنامه پیتر دلاواله، ترجمه شجاع الدین شفا، انتشارات علمی فرهنگی .

13- مقاله رسانه شیعه، مروری بر تاریخ تکوین مجالس و آیین‎های عزاداری در ایران، محسن حسام مظاهری، مجله اخبار ادیان، شماره 18، فروردین و اردیبهشت 1385 .

14- مصاحبه با دکتر یوسفی غروی، به آدرس:

index.aspx?pid=15281

15- مقاله رساله شیعه، مروری بر تاریخ تکوین مجالس و آیین‎های عزاداری در ایران، محسن حسام مظاهری، مجله اخبار ادیان، شماره 18، فروردین و اردیبهشت 1385 .

16- ارشاد الخطیب، جاسم حسن شبر، ص 47 و 48 .

17- مقاله رساله شیعه، مروری بر تاریخ تکوین مجالس و آیین‎های عزاداری در ایران، محسن حسام مظاهری، مجله اخبار ادیان، شماره 18، فروردین و اردیبهشت 1385 .

18- ایران و ایرانیان، بنجامین، س. ج. و ، ترجمه محمدحسین کردبچه، ص 284 .

19- مقاله رسانه شیعه، مروری بر تاریخ تکوین مجالس و آیین‎های عزاداری در ایران، محسن حسام مظاهری، مجله اخبار ادیان، شماره 18، فروردین و اردیبهشت 1385 .

20- همان .

21- المجالس السنیه، علامه سید محسن امین عاملی .

22- دست پنهان، دفتر فرهنگی فخرالائمه علیهم السلام

منبع: http://www.tebyan-hamedan.ir/kabodrahang/archives/post_5.php


نوشته شده در  چهارشنبه 87/10/18ساعت  3:24 صبح  توسط ابرقویی 
  نظرات دیگران()

......زشتی این اعمال مخصوصاً وقتی است که به پای دین حساب شود و به اسم طاعت و عبادت صورت یابد. ائمّه ما به ما دستور داده‏اند که: کُونُوا زَیْناً لَنا وَ لا تَکُونُوا شَیْناً عَلَیْنا. یعنی برای ما زینت و آفرین باشید نه باعث سرافکندگی و مذلت. و علاوه بر این ما را امر کرده‏اند اعمالی بکنیم که بگویند: خدا جعفر بن محمّدعلیه السلام را رحمت کند که چه نیکو اصحاب و پیروانش را ادب آموخته. و در عین حال از هیچ‏کدام از ائمّه ما روایت نشده که به پیروان خود اجازه چنین کارهایی را داده باشند یا خود ایشان به این کارها برخاسته باشند و یا در زمانشان علناً یا مخفیانه کسی یا کسانی به این کارها برخاسته دسته‏بندی کرده و در ملأ عام آبروی اسلام و تشیع را برده باشند. هرگز! هرگز! حتی در زمان آزادی شیعیان نیز با آنکه برای اعمال خود مانعی نمی‏دیدند مانند زمان مأمون و اوائل دولت بنی‏عباس چنین اعمالی سابقه ندارد. با هزار اگر - اگر فرض کنیم که این اعمال حرام هم نباشد، بدون شک چیزهایی است که باعث ننگ و عار مذهب بوده مردم را از چنین دینی بیزار می‏کند و حتماً زبان بدگویی را به روی دین ما خواهد گشود. شک نیست که این اعمال، این دسته‏بندی‏ها این سینه زدن‏ها، این به سر کوفتن‏ها، این زنجیر زدن‏ها و قمه کشیدن‏ها، این بی‏آبروگری‏ها آن هم در برابر مردم و در معابر عام (مخصوصاً این روزها در ایران در معرض انظار تمام دول خارجی - مترجم) و این وحشیگری‏ها و بربریت‏ها و تمام این اموری که خدا و پیامبر و امامان هیچ‏کدام به آن راضی نخواهند بود و بدتر از همه نسبت دادن این امور به همان بزرگواران، بدترین گناهان و فجیع‏ترین خیانات و پرعقاب‏ترین معاصی است.

عزادارای بر امام حسین‏علیه السلام و اقامه ماتم آن بزرگواران با وقوع این همه فجایع، مستحب نخواهد بود، بلکه حرام نیز هست. دین اسلام دین عقل است. مسلمان واقعی یعنی عاقل کامل. بنابراین هر کاری که مخالف عقل باشد بدون شک حرام و اگر از ائمّه نیز درباره آن تحریمی نشده باشد به پیروی از عقل ما مجبوریم که از آن دوری جوییم. با طبل و شیپور و بوق و کوس در برابر مردم بیرون آمدن و این وحشیگری‏ها را در آوردن چه در ایران و چه در عراق چه در مکه و چه در آفریقا هرجا که باشد حرام و مخالف دین و شرع است.

کتاب المجالس السنیه (کتابی است بسیار بزرگ و نیکو که برای اصلاح وضع عزاداری و روضه‏خوانی و غیره از طرف نویسنده محترم کتاب منتشر شده است. مترجم) را که منتشر کرده‏ایم در آن هیچ مقصودی نداشته‏ام جز اینکه این اخبار نادرستی را که بر سر منابر به ائمّه نسبت می‏دهند تصحیح و درست کرده باشم، جز برای اینکه از این زیاده‏روی‏ها و افراطها جلوگیری کرده باشم و جز برای اینکه از این آبروریزی‏ها به نام اسلام ممانعت به عمل آورده باشم. اکنون کسانی برخاسته‏اند و به من تهمت می‏زند که می‏خواهد اخبار را نسخ کند و از اجرای اعمال دین جلوگیری کند و غیره. شما را به خدا ببیند چگونه تهمت می‏زنند.

خدا خود می‏داند و بندگان راستگو و درست کردار او نیز همه می‏دانند که من در این گوشه انزوا نشسته مال و جان و عمرم را فقط و فقط وقف انتشار احکام خدا و پراکندن حقایق کرده‏ام و در این کار نیز از هیچ کس کمکی نخواسته‏ام و هیچ قصدی جز این ندارم. در این کار نیز مقصودم جز تهذیب این اخبار دروغ و جلوگیری از این منهیات و ممانعت از این بی‏آبرویی‏های به نام اسلام چیز دیگری نیست و می‏کوشم که ذاکرین و وعاظ، همه کسانی باشند که توجه همه را جلب کنند و گوش‏ها و قلب‏ها را به خود جذب کنند و در عین حال باعث افتخار و مفخر اسلام باشند نه باعث ننگ آن. می‏کوشم که این روضه‏ها و این عزاداری‏های آنان خود یک عبادتی باشد خالی از هر گونه شائبه و ریب و قصد دیگری. اقامه عزا برای امام حسین‏علیه السلام چیزی جز ذکر مناقب آن بزرگوار و مقاصد مهم آن سرور و فهماندن اینکه چرا او خود را به کشتن داد چیز دیگری نیست و اگر چنین باشد و بالای منابر جز اینها سخنانی رانده نشود بدون شک این خود یک وسیله ترویج از اسلام است و از این گونه مجالس است که باید حمایت و پشتیبانی کرد و برعکس بر پای داشتن این گونه مجالس به نام دین برای کارهای نامشروع باز بدون شک بزرگ‏ترین ضرر را به پیکر اسلام وارد می‏آورد و من برای نمونه یکی از این مجالس عزاداری واقع و منابر حقیقی را که خودم در آن حاضر بودم، ذکر می‏کنم:

در شهر بعلبک در مجلس فاتحه یکی از بزرگان همان شهر حاضر بودم یک نفر واعظ دانا و زبردست یکی از خطب نهج البلاغه را که درباره صفت اموات بود خیلی خوب و بدون غنا و آواز خواند. یکی از دانشمندان مسیحی که در آنجا حاضر بود به رفیقش گفته بود من نه از بلاغت و فصاحت این خطبه که انشاء مرد بزرگی است در شگفتم و نه از روانی کلام این ناطق، بلکه تنها چیزی که مرا متعجب می‏کند این است که چرا این ناطق مانند معمول سایرین خطبه خود را به آواز و با غنا نخواند؟ همین مرد می‏گفت که ما گمان می‏کردیم شما همه مانند یکدیگر هستید و برای همین از آوازه‏خوانی نکردن این ناطق در تعجب آمدم. البته این سخنان یک مرد مسیحی است که نمی‏داند ممکن است در بین وعاظ و ناطقین نیز کسانی باشند که مفخر شیعه می‏باشند و همه کس می‏تواند از سخنانشان استفاده کند و بر معلومات خود بیفزاید. او چه می‏داند که کسانی هم هستند که هرگز به خواندن این روایت‏های غلط راضی نمی‏شوند؟ روایت‏هایی مانند روایتی که شمر در آن به امام حسین می‏گوید: بعدک حیا یا ابن الخارجی. و یا حدیث تعداد جراحات وارده بر زینب و یا حدیث مکالمه زینب با عباس در هنگامی که شمر برای او و برادرش امان آورده بود یا حدیث آمدن زین‏العابدین‏علیه السلام در شب سوم عاشورا با قوم بنی‏اسد برای دفن پدرش و حدیث آمدن مرغان و غوطه خوردن در خون سید الشهدا و غیر از این از احادیث و روایات مجعوله و دروغی که روز و شب بر منبرها خوانده می‏شود و کسی نیست که از آن جلوگیری کند.

بعضی برای اینکه امر شاخسینی و یا زنجیر و سینه زدن را مستحب نشان بدهند، بدون هیچ‏گونه فکر و تعقل، قضیه فصد و حجامت را برای ما مثال می‏زنند و می‏گویند چون حجامت که یک نوع آزار بدن است مجاز و حتی مستحب است پس شاخسینی و اعمال دیگری نیز که به بدن آزار نمی‏رساند ولی مستحب است اشکالی نخواهد داشت. غافل از اینکه خود حجامت در وقتی مجاز خواهد بود که دکتر و طبیب دستور صریح بدهد یعنی معلوم شود که اگر شخص حجامت نکند خواهد مرد. در این صورت است که حجامت کردن مجاز است و گرنه در غیر این صورت حجامت کردن هرگز مستحب نبوده و حرام است. تازه این حجامت کردن است که درباره آن ممکن است طبیبی تشخیص صلاحیت بدهد و آن را مجاز بداند ولی آیا شاخسینی و زنجیرزنی یا سینه‏زنی آن هم در معبر عام که جز یک دیوانگی نیست می‏تواند مورد صلاحیت واقع شود و آیا هیچ طبیب و دکتری می‏تواند آن را تجویز کند و دستور بدهد. حجامت خود یک امر حرام است ولی اگر طبیب حاذق دستور داد مجاز می‏شود ولی آیا دکتری هم هست که شاخسینی و زنجیرزنی و سینه‏زنی را که در اصل دین حرام است تجویز کند و برای رفع مرض دستور بدهد؟ وای از این نادانی‏ها وای از این بدبختی‏ها فرض می‏کنیم دکترها و اطباء نیز چنین کارهای زشتی را تجویز کنند ولی آیا این گردن‏کلفت‏هایی که قمه و زنجیر را به سر و سینه خود می‏کوبند چه مرضی دارند که برای خوب شدن آن اقدام به این کار می‏کنند و چه دردی دارند که این راه معالجه و مداوای آن است؟

این امور بدون شک نه فایده دنیوی دارند و نه فایده اخروی. در دنیا باعث مرض و کوری و سینه تنگی و قوز درآوردن و در آخرت نیز باعث عذاب سخت الهی خواهند بود. برعکس کسانی که مردم را خر کرده و برای این امور هم فایده دنیوی و هم اجر اخروی قائل شده‏اند گفتار این کسان بی‏شباهت به گفته آن صوفی نیست که: سیبی دزدید و همان را صدقه داد. حضرت امام جعفر صادق‏علیه السلام علت این امر را از او پرسید او در جواب گفت من یک سیب دزدیدم در اثر آن برای من یک گناه نوشتند زیرا که خدا در قرآن می‏فرماید: «وَمَن جَآءَ بِالسَّیِّئَةِ فَلَا یُجْزَی إِلَّا مِثْلَهَا».[4]  و وقتی که آن را صدقه دادم ثواب برای من نوشتند. زیرا که خدا در قرآن می‏فرماید: «مَن جَآءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ‏و عَشْرُ أَمْثالِهَا»،[5]  پس در این میانه، 9 ثواب برای من باقی خواهند ماند. ولی حضرت صادق‏علیه السلام به او گفتند این عقیده تو بسیار نادرست و حرف تو بسیار غلط است. زیرا که خداوند در قرآن می‏فرماید که: «إِنَّمَا یَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِینَ».[6]  و تو علاوه بر اینکه متقی نیستی چون دزدی کرده‏ای یک گناه در اینکه چرا دزدی کرده‏ای برایت می‏نویسند و یک گناه دیگر در اینکه چرا در مال غیر تصرف نابه‏جا کرده‏ای.

کسانی نیز در این باره می‏گویند تنها امور بزرگ و بلایای بسیار سخت است که پاداش بسیار نیک و جزای خیر دارد ولی باید گفت که این گونه استدلال اصلاً با این موضوع رابطه و سازشی ندارد؛ زیرا که مراد از بلای بزرگ مصائب و سختی‏های زندگی، مانند مرگ فرزندان و از بین رفتن اموال و کشته شدن و تسلط ظالم بر انسان و غیر اینهاست و این چه ربطی با این گونه امور و این تکالیف شاق و مضر دارد و این خبر که «بلا دیده‏ترین مردم نخست انبیاء و پس از آن اولیاء و اوصیا هستند» نیز به این موضوع ما ربطی ندارد.

راستی خنده‏آور است کسانی که بدون فایده و بی‏مقصد به سر و کله خود می‏کوبند و اعمال فجیع و نامشروع را با کمال جسارت انجام می‏دهند، خجالت که نمی‏کشند هیچ، خود را با انبیا و اوصیا نیز می‏خواهند برابر دانسته در یک ردیف قرار دهند.

دانسته شد که هر کار و عملی گرچه دینی نیز باشد وقتی به درجه عسر و حرج و سختی و مشقت رسید تکلیف از گردن شخص ساقط می‏گردد.

و همان فعل که قبلاً واجب بود اکنون ترک آن واجب می‏گردد. کسانی در این مورد اشکال تراشیده قضیه ورم کردن پاهای حضرت رسول را از اثر طول قیام در نمازها مثال و شاهد می‏آورند ولی به این اشخاص باید گفت این موضوع بر فرض هم که صحیح باشد بدون شک اتفاقی بوده اینکه پیغمبر همیشه این قدر در نماز می‏ایستاده که پایش ورم می‏کرده است. چرا که در صورت عمد و از روی قصد این کار به راستی برای رسول خدا نیز جایز نبوده است. چه کاری که منافی عقل و منطق باشد برای هر کس ناشایست و نادرست است.

از همین رو فقها و علمای اسلام دستور داده‏اند که اگر در اثر وضو ساختن حس کردی که دست‏هایت خشکه شده ترک می‏خورد نباید وضو بگیری و باید به همان تیمم اکتفا کنی، با وجود اینکه ترک خوردن دست در مقابل شکاف دادن سر و خراشاندن سینه و پشت چندان قابل اهمیت نیست. چگونه آن را جائز ندانیم و این امور شنیع را مجاز بشماریم؟ و هم چنین کسانی آن گریه‏های بی‏پایان زین‏العابدین‏علیه السلام را در عزای پدرش که به بیهوشی و غش کردن منجر می‏شد و خودداری آن حضرت را از طعام دلیل این موضوع می‏گیرند و می‏خواهند ثابت کنند که بنابراین زخم زدن بر سر خود برای عزاداری امام جائز است ولی نباید فراموش کرد که این اخبار باز اگر صحیح هم باشد (چه در صحت این اخبار شک است) در این باره امام‏علیه السلام بی‏اختیار بوده است و در فراق پدر بزرگوار خود بی‏تاب می‏گردیده است. و باز کسانی زخم شدن چشم‏های حضرت رضاعلیه السلام را در اثر گریه بر جدش دلیل می‏آورند.

باز این نیز اگر درست باشد جوابش همان است. کسانی همین موضوع را عَلَم کرده و می‏گویند حضرت رضاعلیه السلام چشمان خود را از زیادی گریه مجروح سازد ولی ما که شیعیان او هستیم نکنیم؟ در جواب این اشخاص باید گفت چه موقعی پیش آمده که ما بینیم شما خودتان گوشه از سرتان را زخمی کنید و یا برای یک دفعه هم شده محکم به سینه خود بکوبید و یا بر سر خود بزنید؟ بدون شک کسانی که این سخنان را می‏گویند هرگز خود به این کارها راضی نیستند و این تنها عوام جاهل و مردمان بی‏سوادند که از این سخنان فریب خورده و به هر کار ناشایستی دست می‏زنند. آری، به ایشان باید گفت: چرا این کارهای نیک و خوب را خودتان انجام نمی‏دهید و به مردم واگذار می‏کنید. خدا هم در قرآن می‏فرماید:

«أَتَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَ تَنسَوْنَ أَنفُسَکُمْ[7]  یَأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفْعَلُونَ کَبُرَ مَقْتًا عِندَ اللَّهِ أَن تَقُولُواْ مَا لَا تَفْعَلُونَ».[8] .

پس بدون شک اگر این امور به راستی ثواب داشت و در دنیا و آخرت مضر نبود سزاوار بود که علما و فقها نیز به آن مبادرت کنند و خود پیش‏قدم باشند. کفن بپوشند و سنج و دهل و شیپور به دست گرفته پیشاپیش همه بر سر و کله بکوبند و دیگران را نیز به این کار تشویق کنند، زیرا که علما و فقها بیش از همه شایسته برای این گونه کارها هستند و اکنون که همه این کارها را نمی‏کنند خوب بود اقلاً یکی دو نفر هم شده از علما برای نمونه این کارها را می‏کردند، ولی باید گفت که همین یکی دو نفر هم هرگز به این کارها نپرداخته‏اند و هرگز در این اعمال شنیع خود را برای دیگران سرمشق قرار نداده‏اند، حتی هیچ یک از آنان دیده نشده‏اند که در مجالس عزا و سوگواری کمی محکم به پیشانی خود بزنند تا پیشانی ایشان سرخ شود. آری، همین کار را هم نمی‏کنند. میرزای شیرازی در گذشته و تمام علمای نجف در همین امروز فتاوی صریح در تحریم تمام این اعمال صادر کرده و اعلامیه‏های دور و دراز بیرون داده‏اند.

و در گذشته نیز هیچ یک از علما و فقها و مجتهدین دستور و فتوایی برای این امور نداده‏اند جز آنکه آنها را رسماً حرام کرده‏اند. و من خود خط تمام علمای بزرگ نجف را که این اعمال حتی لطمه زدن به صورت را نیز حرام کرده‏اند، دیده‏ام و این خطوط همه اکنون نیز در نزد ورثه مرحوم حاج باقر صحاف که در حجره صاحب مفتاح الکرامه مقیم بود (و هم او بود که این موضوع را استفتاء کرده بود)باقی است. از همه اینها که ذکر شد فهمیده می‏شود که علما هیچ وقت در برابر این اعمال شنیع ساکت ننشسته‏اند، ولی چه باید کرد که مردم عوام هرگز به این سخنان گوش فرا نداده‏اند و این موضوع دلیل رضای آنان به این قبایح نمی‏تواند باشد.

این کارها و اعمال شنیع را ما حتی در زمان‏های قوت و انتشار تشیع مانند زمان آل بویه در ایران و یا زمان مأمون و اوایل زمان عباسیان که از طرفی شاهان شیعه بر مردم حکومت داشته‏اند و از طرفی علمای بزرگی چون شیخ مفید و سید مرتضی در آن زمان‏ها بوده‏اند نیز نمی‏بینیم و هیچ خبری این موضوع و اثبات آن را نقل نکرده است و در صورتی که در همان وقت‏ها در عزاداری‏ها حتی در بغداد نیز که مرکز سنیان بوده بازارها را تعطیل می‏کردند و مفصل عزاداری می‏کرده‏اند هرگز کسی نبوده که قمه بزند یا سینه‏زنی کند یا شنایع دیگر انجام دهد.

علمای نجف همگی از آقای سید ابوالحسن اصفهانی گرفته تا کاشف الغطا و میرزای قمی همه در رساله‏های خود و در استفتائات این اعمال را حرام کرده‏اند و اگر سخن ما را باور ندارید هم الآن نیز سؤال کنید و از آنان جواب بخواهید تا ببینید چگونه به شما جواب خواهند داد.

کسانی نیز می‏گویند تمام این کارها - راه انداختن این دسته‏ها و انجام دادن این فجایع - چون به‏پا داشتن شعائر اسلام است اشکالی نخواهد داشت، ولی فراموش نباید کرد که حتی امور واجب نیز در مورد ایذاء و اذیت نفس ساقط می‏شود. روزه در هنگام مرض و وضو در بودن زخم و حج در هنگام ناامنی همه ساقط می‏شود که هیچ عمل آنها نیز حرام است چه رسد به این امور مستحب. به این کسان باید گفت که مثل شما مثل آن کسی است که انگورهای وقف مسجد را شراب کرده و می‏فروخت و چون از او علت کار را پرسیدند، گفت چون وقف مسجد است و فایده فروش آن صرف مسجد خواهد شد حرام که نیست هیچ، خوردنش هم مستحب است.

آری، ما در این باره از پیشوایان بزرگوارمان یعنی از پیامبر اکرم و از ائمّه‏علیهم السلام که فرمودند دین اسلام دین آسان و ساده است و می‏گفتند: سعی کنید که باعث افتخار ما باشید نه باعث مذلت و سرافکندگی ما، و باز می‏فرمودند: ایذاء به نفس و آزار بدن حرام است، پیروی می‏کنیم و فرمانشان را به کار می‏بندیم. نه خود را اذیت می‏کنیم نه آزاری بر نفس خود وارد می‏آوریم و نه باعث ریختن آبروی آن بزرگواران می‏شویم.

این بود آنچه می‏خواستم به طور مختصر در اطراف اعمال شنیعی که در عزاداری‏های دروغین به نام دین بجا می‏آید بنویسیم و به طور ساده از راه دین آنها را رد کنم. شکر و سپاس خدای را که کار به اتمام رسید.

تاریخ 18 شهر محرم الحرام سال 1346 در شهر بیروت به دست این فقیر درگاه پرورگار حسن حسینی عاملی، که خدا از سر تقصیراتش بگذرد، تمام شد. وَ صَلَّی اللَّهُ عَلی سِیِّدِنا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ سَّلَمَ. http://ghamezani.blogfa.com/post-19.aspx  منبع:

 


نوشته شده در  شنبه 87/1/17ساعت  3:14 عصر  توسط ابرقویی 
  نظرات دیگران()

                متن کامل کتاب التنزیه به همراه ترجمه آن به نام «عزاداری های نامشروع»

 مرحوم سید محسن امین در کتاب خویش به نام «التنزیه لاعمال الشیبه» با استدلال و برهان ثابت می‌کند قمه‌زنی و برخی دیگر از خرافات رایج در عزاداری امام حسین(ع) نه تنها ثوابی ندارد بلکه از نظر شرع مقدّس حرام و از کار‌های شیطان است.  در پی انتشار این اثر، که با هدف پاکسازی گردهمایی‌های‌ مذهبی از بدعت‌ها و گمراهی‌ها انجام شد، مردم ناآگاه چنان در برابرش موضع گرفتند، که برخی از دوستانش خطر «انقلاب عوام»  را به وی گوشزد کردند. ایشان در این‌باره می‌گوید: "در برابر این رساله برخی از مردم برخاسته، هیاهو برپا ساختند و ناآگاهان را به هیجان آوردند... آنها در میان بخش گسترده ناآگاه جامعه چنین پخش کردند که فلانی (سید محسن امین) برپا داشتن عزای امام حسین((ع را حرام کرده و علاوه بر این مرا به خروج از دین متهم ساختند."

تبلیغات فراگیر دربارة دانشمند مصلح دمشق چنان مؤثر افتاد  که حتی گروهی از گویندگان مذهبی در مسجدها به بیان گمراهی‌هایش پرداختند و برخی از مردم با گرو نهادن خانة خود و به دست آوردن اندکی پول، در جهاد نامقدّس ضد سید محسن شرکت جستند. ولی از آنجا که حق با سید بود، بالاخره پیروز و سربلند شد. تا آنجا که پس از اندک زمانی، آیت الله العظمی سید ابوالحسن اصفهانی(که در آن زمان مقام ریاست تامه و مرجعیت عامه را داشتند)  به طرفداری از امین عاملی وکتاب بیداری بخش او فتوا صادر کرد و با صراحت گفت:"إنَّ استعمالَ السّیوف و السلاسل و الطُبُول و الأبواق و ما یَجری الیومَ أمثالُهُ فی مَواکِبِ العَزاء بیوم عاشورا إنَّما هو مُحرم و هو غیر شرعی؛ یعنی:به کاربردن شمشیرها(= قمه‌زنی) و زنجیرها و طبل‌ها و بوق‌ها و کارهایى مانند این امور که امروزه در دسته‌هاى عزادارى و در روز عاشورا معمول است همه حرام و غیرشرعى است."(قمه زنی سنت یا بدعت، ص86)

 برای مطالعه متن کامل کتاب التنزیه به همراه ترجمه آن از جلال آل احمد که با نام«عزاداری های نامشروع» می باشد به این آدرس هم می توانید مراجعه بفرمائید:

http://ghamezani.blogfa.com/post-19.aspx

"رسالة التنزیه" فی تنقیة الشعائر الحسینیة

العلاّمة السید محسن الأمین العاملی(قده)

هذه الرسالة موقف من مواقف الإصلاح الکبرى التی وقفها المجتهد الأکبر السید محسن الأمین مذ بدأ حیاته العملیة بعد نیله إجازة الاجتهاد المطلق من النجف الأشرف. وهی رسالة أُعدت لتنقیة المراسم الحسینیة مما لحق بها من أمور دخیلة....

ترجمه کتاب از جلال آل احمد با نام

عزاداری‏های نامشروع

ترجمه رساله التنزیه ، توسط زنده‏یاد جلال آل احمد به عمل آمده و در واقع این ترجمه، نخستین اثر قلمی چاپ شده از آل احمد است که پس از مراجعت وی از نجف اشرف به آن پرداخت و در آذرماه 1322 تحت عنوان عزاداری‏های نامشروع، از سوی انجمن اصلاح منتشر گردید. خود آل احمد در مثلاً شرح احوالات در این باره می‏نویسد: جزوه‏ای ترجمه کرده بودم از عربی به اسم عزاداری‏های نامشروع، که سال 22 چاپ شد و یکی دو قران فروختیم و دو روزه تمام شد....

پیش از انقلاب، گویا دوستان آل احمد امکان تجدید چاپ و نشر آن را نیافتند و در ضمن مجموعه آثار آن زنده یاد، آن را منتشر نساختند و پس از پیروزی انقلاب اسلامی هم ترجمه این رساله، فقط یک بار از روی نسخه خطی - رونوشت - موجود در نزد استاد شمس آل احمد، برادر گرانقدر جلال آل احمد، توسط آقای «سید قاسم یاحسینی» در بندر بوشهر چاپ شد که به طور طبیعی از توزیع محدودی برخوردار بود. و به هر حال ما با استفاده از فرصتی که هم‏اکنون و پس از پخش بیانات تاریخی حضرت آیت‏اللَّه خامنه‏ای دام ظله الوارف - در تلویزیون جمهوری اسلامی ایران - به دست آمده است، به نشر آن اقدام می‏کنیم تا هم روشن شود که فقها و علمای بزرگوار پیشین هم، قمه‏زنی و اعمال مشابه آن را بدعت و امری خلاف و غیر مشروع می‏دانسته‏اند و هم نسل جوان ما آگاه گردد که بیان حقیقت همیشه یک واجب الهی، بر عهده علما و فقها اسلامی بوده است.... در مورد ترجمه رساله به فارسی باید توجه داشت که این نخستین اثر قلمی مرحوم آل احمد است و گویای چگونگی نثر نیم قرن پیش - 1322 - تواند بود و بی‏شک اگر جلال آن را بعدها ترجمه می‏کرد، از نثر بهتر و جالب‏تری برخوردار می‏شد. امید است که خداوند این خدمت را از علّامه امین و زنده یاد آل احمد بپذیرد. قبل از ورود به ترجمه مجددا این نکته را متذکر می شویم که این ترجمه بدان علت که اولین کار جلال آل احمد بوده دارای کاستی ها و اغلاطی است و به همین جهت ما قصد داریم ترجمه صحیح تری از اثر گرانقدر را ارائه نمائیم که انشاء الله در آینده ای نزدیک به دوستان تقدیم خواهد شد.

 متن ترجمه:

به نام خداوند بخشنده مهربان

سپاس خدا را و درود بر پیغمبر ما محمّدصلی الله علیه وآله. خداوند در همه جا نهی از منکر و بازداشتن مردم از کارهای بد را قلباً و لساناً و در هر حال و حتی‏الامکان واجب فرموده است. بزرگ‏ترین گناهان این است که انسان بدعت‏ها را بجای امور مستحب گرفته و یا امور مستحبی را بدعت وانمود کند. از طرفی چون شیطان و یارانش همیشه در صدد ترویج امور منکر و زشت هستند و در هر مورد راه بخصوص آن را خوب می‏شناسند مردمان دیندار را نیز از راه دین گول زده و از راه در می‏برند و این خود بهترین راه گمراه کردن مردم است و کمتر عبادت و سنتی هست که شیطان با وساوس خود در آن دخالت نکرده آن را فاسد ننموده باشد. از جمله این امور یکی موضوع عزاداری برای امام حسین‏علیه السلام است. در این مورد چون شیطان و یارانش با همه کوشش و تلاش خود نمی‏توانستند کاملاً پیروز شوند، تصمیم گرفتند مردم را وادار کنند که در این موضوع بدعت‏ها و منهیات و اعمال شنیع بسیاری وارد نمایند. و به این طریق سود و ثواب‏های آن را از بین برده اموری را در آن وارد کردند که نه تنها تمام مسلمانان بلکه تمام ملل دیگر نیز آن اعمال را شنیع و زشت می‏دانند. علاوه بر زشتی، این امور اغلب از چیزهایی است که در قرآن و سایر اخبار رسماً از آنها نهی شده و به عمل‏کنندگان آنها وعده عذاب داده شده است. این امور منهیه که در این عزاداری‏ها فراوان اتفاق می‏افتد، از قرار زیر است:

1. کذب و دروغ گفتن. اخبار دروغ و نادرستی که دروغ بودنشان از روز، روشن‏تر است و نه در کتابی نوشته شده و نه در جایی نقل گردیده است و با وجود این، شب و روز بر سر منابر و در میان مجالس بدون رادع و مانعی خوانده می‏شود و این خود به تنهایی از بزرگ‏ترین معاصی است مخصوصاً وقتی که نسبت به خدا و پیغمبر و امام‏علیه السلام نیز باشد که مبطل روزه نیز می‏گردد.

2. آزار نفس و اذیت کردن بدن که همان زدن به سر یا سینه می‏باشد. بدتر از این سینه و سر کوفتن، قمه زدن و شاخسینی است که در نتیجه ریزش خون اغلب علت ایجاد امراض و یا زخم‏های منکر ناعلاج می‏گردد. و یا چون زنجیر زدن (یعنی با آن زنجیرهای نکره به پشت یا به سر و صورت کوبیدن و یا به سینه زدن) و سینه‏ها را خراشانیدن و زخم کردن و غیر اینها. حرام بودن این امور عقلاً و نقلاً ثابت است. یعنی حفظ نفس از ضروریات شش‏گانه اسلامی به شمار می‏رود؛ مخصوصاً که دین اسلام دین سهل و ساده است و پیغمبر فرموده: «جِئْتُکُمْ بِالشَّرِیعَةِ السَّهْلَة السَّمْحاءِ». یعنی من برای شما دین بسیار آسان و ساده آورده‏ام و رفع حرج در موارد مختلفه که در قرآن نیز می‏فرماید: «وَ مَا جَعَلَ عَلَیْکُمْ فِی الدِّینِ مِنْ حَرَجٍ.»[3]  یعنی ما در دین امر دشواری بر شما بار نکرده‏ایم، خود این سخن را ثابت می‏کند.

3. جیغ زدن‏ها و فریادهای بلند زنان (که غالباً در پای منابر و مجالس عزا اتفاق می‏افتد) که علاوه بر شنیع بودن آن اصلاً گناه و معصیت کبیره است.

4. داد و فریاد و نعره‏های وحشیانه با صداهای منکر است.

5. غیر از اینها که شمرده شد آنچه به نام دین در این گونه مجالس موجب آبروریزی و هتک حرمت فوق‏العاده دین می‏شود و حد و مقداری نیز نمی‏توان برای آن شمرد و در هر جا بنابر چگونگی زندگی مادی و اقتصادی افراد تغییر می‏کند. داخل کردن این اعمال زشت و نامشروع در اقامه عزا برای امام حسین‏علیه السلام از افسون‏های شیطان و از گناهانی است که خدا و رسولش را به غضب می‏آورد. و حتی خود امام حسین نیز که در راه زنده کردن دین رسول خدا کشته شد و برای جلوگیری از منکرات و منهیات بود که این همه فداکاری کرد، هرگز از این اعمال راضی که نخواهد بود هیچ، از این کسان بیزاری نیز خواهد جست.


نوشته شده در  شنبه 87/1/17ساعت  3:13 عصر  توسط ابرقویی 
  نظرات دیگران()

<      1   2   3   4   5   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
رد شبهات درباره قمه زنی و چند لینک مفید فقهی در باب حرمت قمه زنی
در غرب شیعه و عاشورا و امام حسین را فقط با خشونت وقمه کشی می شنا
نقد و بررسی فقهی-علمی مطالب منسوب به ایه الله نائینی وبرخی فقها
بدعت در مسیحیت منحرف که مبنای قمه زنی هم هست
[عناوین آرشیوشده]