در مورد منشا اصلی قمهزنی، اقوال مختلفی وجود دارد؛(1) اما آنچه که بیشتر از همه مستند و قابل اثبات است، این است که تیغزنی و قمهزنی رسومی عاریتیاند که از جانب ترکهای آذربایجان به فارسها و اعراب منتقل شدهاند. (2) نویسنده عراقی الاصل کتاب «تراژدی کربلا» نیز بر این عقیده است که مراسمهایی از قبیل قمهزنی، قبل از قرن نوزدهم در عراق مرسوم نبوده و به تدریج از اواخر این قرن در آن کشور رواج یافته است. بنابراین مراسم قمهزنی و ... از خارج عراق به آن کشور وارد شده و ریشه عربی ندارد.(3)
شیخ کاظم دجیلی نیز در تایید این نظر میگوید: «عربهای عراق تا آغاز قرن بیستم در این گونه مراسمها شرکت نمیکردند؛ این اعمال در ابتدا در میان ترکهای عراق، فِرَق صوفیه و کُردهای غرب ایران مرسوم بود.» (4)
گزارشی از مقامات بریتانیایی درباره مراسم عاشورای 1919 م. در نجف حاکی است که گروهی صد نفره از شیعیان ترک در آن سال به قمهزنی پرداخته بودند. (5)
از نظر تاریخی مسلم است که قمهزنی در ایران تا پیش از صفویه هیچگونه سابقهای نداشته است و محور تردیدها در آن است که آیا در زمان صفویه به وجود آمده است و یا این که بعد از صفویه در زمان قاجاریه وارد شده و رواج یافته است؟
خاطرهای از سید محمد بحرالعلوم، این نظر را تایید میکند: «هنگامی که حدود 50 یا 60 سال پیش در نجف بودم، تنها چند هیئت ترک در آن شهر حضور داشت. آنان در ایام عزا به منزل سید بحرالعلوم بزرگ میرفتند و با کسب اجازه از ایشان به خواندن ابیاتی سوزناک درباره امام حسین علیه السلام میپرداختند. برخی از آنان نیز در ضمن ذکر مصیبت برای همدردی با امام حسین علیه السلام جراحتهای خفیفی به خود وارد میکردند. به تدریج این گونه اعمال رو به تحول و گسترش گذاشته تا آن که پس از ممنوعیت قمهزنی در دوره نخست وزیر یاسین هاشمی، در سال 1935 م. به اوج خود رسید. در واقع این اِعمال زور، تاثیری معکوس داشت؛(6) به نحوی که یک هیئت قمهزنی، به سه هیئت تبدیل شد.»(7)
حاج حمید راضی (متوفی سال 1953 م.) از معمرین اهل کربلا که نزدیک به 110 سال عمر کرده بود، خاطرات خود درباره عزاداری امام حسین علیه السلام نقل میکند که مراسم قمهزنی و ... در ایام جوانی او در شهر نجف و کربلا مرسوم نبود.(8)
در دوره قاجار علمای بزرگی مثل علامه سید محسن امین عاملی، قمهزنی و نظایر آن را غیر شرعی و شیطانپسند خوانده و به مخالفت با آن پرداختند که باز هم - با توجه به این که قمهزنی به سرعت جایگاه مطلوبی نزد عوام الناس یافته و جزئی لاینفک از مظاهر دینداری، با لعاب تعصب مردم شده بود - نه تنها مخالفت این دسته از علما موثر واقع نشد، بلکه به تشکیل جبههای در بین مردم و برخی علمای موافق قمهزنی منجر شد؛ تا جایی که برای مثال به علامه سید محسن امین عاملی تهمت زدند که میخواهد اخبار را نسخ کند و از اجرای اعمال دین جلوگیری کند!
همچنین در خاطرات شفاهی هیچ یک از کهنسالان نجف و کربلا از برگزاری مراسم قمهزنی و ... قبل از نیمه قرن نوزدهم یاد نشده است. این گونه مراسمها برای اولین بار توسط برخی زائران تُرک از طایفه قزلباش رواج یافت. آنان به هنگام زیارت امام حسین علیه السلام با شمشیرهایی مخصوص، به سرهای خود ضربه میزدند. (9)
از نظر تاریخی مسلم است که قمهزنی در ایران تا پیش از صفویه هیچگونه سابقهای نداشته است و محور تردیدها در آن است که آیا در زمان صفویه به وجود آمده است و یا این که بعد از صفویه در زمان قاجاریه وارد شده و رواج یافته است؟ (10)
الف- ورود قمهزنی به ایران در زمان صفویان و جریان فداییان
اقدامات مهم صفویان در زمینه عزاداری، یکی، رسمی و حکومتی کردن مجالس سوگواری و دیگری، ابزارمند کردن و نیز پدید آوردن آیینها و رسوم جدید عزاداری بود.(11)
«پیتر دلاواله» سیاح ایتالیایی از عزاداری شیعیان در اصفهانِ عصر صفوی سال 1037 قمری چنین گزارش میدهد: «تشریفات و مراسم عزاداری عاشورا به این قرار است که همه غمگین و مغموم به نظر میرسند و لباس عزاداری به رنگ سیاه - یعنی رنگی که در مواقع دیگر هیچ وقت مورد استعمال قرار نمیگیرد - بر تن میکنند. هیچ کس سر و ریش خود را نمیتراشد و به حمام نمیرود. به علاوه نه تنها از ارتکاب هر گناه پرهیز میکنند، بلکه خود را از هرگونه تفریح و خوشی محروم میسازد.
حاج حمید راضی (متوفی سال 1953 م.) از معمرین اهل کربلا که نزدیک به 110 سال عمر کرده بود، خاطرات خود درباره عزاداری امام حسین علیه السلام نقل میکند که مراسم قمهزنی و ... در ایام جوانی او در شهر نجف و کربلا مرسوم نبود.
جمعی در میدانها و کوچههای مختلف و جلوی خانههای مردم، برهنه و عریان در حالی که فقط با پارچه سیاه یا کیسه تیره رنگی ستر عورت کرده و سر تا پای خود را با مادهای سیاه و براق ... رنگ زدهاند، حرکت میکنند ... به همراه این افراد، عدهای برهنه نیز راه میروند که تمام بدن خود را به رنگ قرمز در آوردهاند؛ تا نشانی از خونهایی که به زمین ریخته و اعمال زشتی که در آن روز (عاشورا) نسبت به حسین انجام گرفته است، باشد. همه با هم، آهنگهای غمانگیز در وصف حسین و مصائب وارد بر او میخوانند و دو قطعه چوب یا استخوانی را که در دست دارند، به هم میکوبند و از آن صدای حزنانگیزی به وجود میآورند و به علاوه حرکتی به سر و تن خود میدهند که علامتی از اندوه بیپایان آنها است و بیشتر به رقص شباهت دارد... (12)
عزاداری"
علاوه بر ابزارآلات جدید، از این دوره بود که آداب و رسوم نوینی هم در سلک آیینهای عزاداری درآمد؛ آدابی چون «تیغزنی»، «قفلزنی»، «سنگزنی» و «قمهزنی» را از این جمله شمردهاند.(13)
استاد یوسفی غروی نیز در این باره میگوید: «از نظر تاریخی، ظاهراً آن وقت که صفویه سر کار آمدند، قمهزنی پدید آمد و مسلماً هیچ سابقهای هم بر صفویه ندارد؛ اما هنوز به یقین نرسیدهایم که آیا قبل از عثمانیها هم این کار انجام میشده است یا نه؟
نویسنده عراقی الاصل کتاب «تراژدی کربلا» نیز بر این عقیده است که مراسمهایی از قبیل قمهزنی، قبل از قرن نوزدهم در عراق مرسوم نبوده و به تدریج از اواخر این قرن در آن کشور رواج یافته است. بنابراین مراسم قمهزنی و ... از خارج عراق به آن کشور وارد شده و ریشه عربی ندارد.
روال حکومتها این است که اعمال و رفتارها را از همدیگر یاد میگیرند؛ عثمانیها گروه فدائیان داشتند؛ صفویه هم یک گروه فدائیان درست کرده بودند و مانند آل بویه که در قرن سوم و چهارم در بغداد، عمدتاً دستههای اولیه عزدارایشان، دستههای نظامیشان بود، به ارتش دستور داده بودند که به طور منظم و دستهبندی شده، دسته عزاداری راه بیاندازند. صفویه هم وقتی سر کار آمدند این برنامه را تکرار کردند. یکی از افواج فدائیان، قزلباش صفوی بودند که همیشه به نشانه آماده به خدمت، سرشان تراشیده بود. در کتاب «تاریخ شاه عباس کبیر» از نصرالله فلسفی - که در پنج جلد نوشته شده و یکی از وسیعترین و دقیقترین تواریخ است - به تفصیل، «فوج فدائیان» معرفی شدهاند. در وصف آنان آمده که حتی در تمریناتشان گوشت حیوانات مختلف و حتی مار را میخوردند که هنوز هم در بعضی از ارتشهای جهان معمول است؛ مثلاً در ارتش صدام نیز یک فوج فدائی این طوری وجود داشت. خلاصه این که فدائیان صفویه در روز عاشورا شمشیر به دست، بیرون آمدند و تصورشان این بود که نوعی همدردی و مواسات با اصحاب امام حسین علیه السلام داشته باشند. آنان میگفتند در چنین روزی که اصحاب امام حسین علیه السلام و خود امام، و بنیهاشم تیر میخورند، پس ما هم این حالت را برای خودمان ایجاد میکنیم؛ یعنی نشان دهیم که ما در راه امام حسین فدوی هستیم و حاضریم سرمان بریده شود؛ و این شروع قمهزنی شد.»(14)
البته در آن زمان نیز اکثر جامعه به علمایی که با این بدعتها به مخالفت برمیخاستهاند، توجه خاصی نمیکردند، تا آنجا که عالمی مثل «مقدس اردبیلی» به خاطر مخالفت با این نوع حرکات در عزای امام حسین علیه السلام، از سوی اکثریت جامعه طرد میشود: (15)
این که فدائیان صفویه در روز عاشورا شمشیر به دست، بیرون آمدند و تصورشان این بود که نوعی همدردی و مواسات با اصحاب امام حسین علیه السلام داشته باشند. آنان میگفتند در چنین روزی که اصحاب امام حسین علیه السلام و خود امام، و بنیهاشم تیر میخورند، پس ما هم این حالت را برای خودمان ایجاد میکنیم؛ یعنی نشان دهیم که ما در راه امام حسین فدوی هستیم و حاضریم سرمان بریده شود؛ و این شروع قمهزنی شد.»
«میرزا عبدالله افندی - از علمای شیعه معاصر شاه سلطان حسین - در بخشی از کتاب «تحفه فیروزیه» خود به این مخالفتها اشاره میکند... مطابق روایت جاسم حسن شبر در «ارشاد الخطیب»، داستان از این قرار است که مقدس اردبیلی چندی از حرکات ناشایستی که بعضی مردم در امر عزاداری امام حسین علیه السلام مرتکب میشدهاند، رنجیدهخاطر شده و با این استدلال که این اعمال جزو رسوم اقامه عزا نیست و در سیره اهلبیت علیهم السلام نیز وجود ندارند، آنان را از این کار نهی میکند. لکن مردم به منع او وقعی ننهاده، بر شدت و گستره عمل خود افزودند. تا آنجا که وی آزرده شده، حتی در مقام اعتراض، ترک آن دیار (اردبیل) کرده و به یکی از قریههای اطراف میرود تا صدای عزاداری مردم به آن شیوه را نشنود.»(16)
ب- رواج قمهزنی در دوران قاجار
از شاخصههای عزاداری در دوره قاجار، عمومیت یافتن رسم تیغزنی و قمهزنی است؛ رسمی که البته پیش از آن هم مسبوق به سابقهای چند ساله بود، اما مشخصاً در این دوره گسترش و رواجی بیسابقه یافت. (17)
بنجامین، سفیر کبیر آمریکا در ایرانِ عهد ناصرالدین شاه، در توصیف مراسم قمهزنی در سفرنامهاش چنین مینویسد: «سال 1884 میلادی من در تهران اقامت داشتم. دستههایی در خیابانها حرکت میکردند و احساسات تند و شدید بیسابقهای از خود نشان میدادند... در این میان ناگهان جمعی سفیدپوش که کاردهایی در دست داشتند، پدیدار شدند که با هیجان زیاد کاردها را بالا برده و به سر خود میزدند و خون از سر آنها و از کاردهایی که در دست داشتند، فواره میزد و سر تا پایشان را سرخ کرده بود. واقعاً که منظره دلخراش و بسیار تاثرآوری بود که هرگز نمیتوانم آن را از یاد ببرم. کسانی که در این دستهها قمه میزنند، گاهی اوقات آنقدر به هیجان آمده و یا خونی که از آنها میرود (آن قدر زیاد است) که بی حال شده و روی زمین میافتند و حتی ممکن است اگر فوراً مداوا نشوند، جان خود را از دست بدهند.»(18)
البته در آن زمان نیز اکثر جامعه به علمایی که با این بدعتها به مخالفت برمیخاستهاند، توجه خاصی نمیکردند، تا آنجا که عالمی مثل «مقدس اردبیلی» به خاطر مخالفت با این نوع حرکات در عزای امام حسین علیه السلام، از سوی اکثریت جامعه طرد میشود.
باید گفت در این دوره، خطبایی مثل آخوند ملاآقا بن عابد شیروانی (معروف به فاضل دربندی) با کتابش به نام «اکسیر العبادات فی اسرار الشهادات) همین قدر که در رونقبخشی به مجالس عزا در آن دوره نقش داشتند، در ورود مطالب سست و جعلی و خرافات و در نتیجه عوامگرایی این مجالس هم موثر بودهاند. (19)
در این دوره نیز علمای بزرگی مثل علامه سید محسن امین عاملی، قمهزنی و نظایر آن را غیر شرعی و شیطانپسند خوانده و به مخالفت با آن پرداختند که باز هم - با توجه به این که قمهزنی به سرعت جایگاه مطلوبی نزد عوام الناس یافته و جزئی لاینفک از مظاهر دینداری، با لعاب تعصب مردم شده بود - نه تنها مخالفت این دسته از علما موثر واقع نشد، بلکه به تشکیل جبههای در بین مردم و برخی علمای موافق قمهزنی منجر شد؛ (20) تا جایی که برای مثال به علامه سید محسن امین عاملی تهمت زدند که میخواهد اخبار را نسخ کند و از اجرای اعمال دین جلوگیری کند! (21)
پینوشتها:
1- مقاله رساله شیعه، مروری بر تاریخ تکوین مجالس و آیینهای عزاداری در ایران، محسن حسام مظاهری، مجله اخبار ادیان، شماره 18، فروردین و اردیبهشت 1385 .
2- شرح زندگانی من یا تاریخ اجتماعی و اداری دوران قاجاریه، عبدالله مستوفی، ج 1 و 3 .
3- تراژدی کربلا، ابراهیم حیدری، ترجمه علی معموری، ص 475 .
4- عاشوراء فی النجف و کربلا، کاظم دجیلی، ص 287، جیات عراقی من وراء البوابه السوداء، محمود دره، ص 24 .
5- نقاش، ص 269 .
Administration Report of The Shamiyya Division, Great Britain
6- به حکم «الانسان حریص علی ما منع» هرگاه اعمال فشار با تبیین علمی و فرهنگ سازی همراه نباشد، اثر معکوس خواهد داشت.
7- گفتگو با سید محمد بحرالعلوم پیرامون عزاداری حسینی، مجله «النور» شماره 74، ژوئیه 1997 م.
8- گفتگو با دکتر شاکر لطیف، 12/4/1996 م.، کتاب تراژدی کربلا .
9- النجف الاشرف عاداتها و تالیدها، طالب علی شرقی، ص 223- 220 .
10- قمهزنی، سنت یا بدعت؟ مهدی مسائلی، ص 19 .
11- مقاله رساله شیعه، مروری بر تاریخ تکوین مجالس و آیینهای عزاداری در ایران، محسن حسام مظاهری، مجله اخبار ادیان، شماره 18، فروردین و اردیبهشت 1385 .
12- سفرنامه پیتر دلاواله، ترجمه شجاع الدین شفا، انتشارات علمی فرهنگی .
13- مقاله رسانه شیعه، مروری بر تاریخ تکوین مجالس و آیینهای عزاداری در ایران، محسن حسام مظاهری، مجله اخبار ادیان، شماره 18، فروردین و اردیبهشت 1385 .
14- مصاحبه با دکتر یوسفی غروی، به آدرس:
index.aspx?pid=15281
15- مقاله رساله شیعه، مروری بر تاریخ تکوین مجالس و آیینهای عزاداری در ایران، محسن حسام مظاهری، مجله اخبار ادیان، شماره 18، فروردین و اردیبهشت 1385 .
16- ارشاد الخطیب، جاسم حسن شبر، ص 47 و 48 .
17- مقاله رساله شیعه، مروری بر تاریخ تکوین مجالس و آیینهای عزاداری در ایران، محسن حسام مظاهری، مجله اخبار ادیان، شماره 18، فروردین و اردیبهشت 1385 .
18- ایران و ایرانیان، بنجامین، س. ج. و ، ترجمه محمدحسین کردبچه، ص 284 .
19- مقاله رسانه شیعه، مروری بر تاریخ تکوین مجالس و آیینهای عزاداری در ایران، محسن حسام مظاهری، مجله اخبار ادیان، شماره 18، فروردین و اردیبهشت 1385 .
20- همان .
21- المجالس السنیه، علامه سید محسن امین عاملی .
22- دست پنهان، دفتر فرهنگی فخرالائمه علیهم السلام
منبع: http://www.tebyan-hamedan.ir/kabodrahang/archives/post_5.php